نقد دکتر رضا مرادی غیاث آبادی بر "یافته های تازه از ایران باستان"

یافته‌های تازه از ایران باستان

اثری ارزنده از والتر هینتس و پرویز رجبی

رضا مرادی غیاث آبادی

والتر هینتس Walther Hinz یکی از دانشمندان شاخص در میان ده‌ها ایران‌شناس بزرگ آلمانی است که در دو سده گذشته، پژوهش‌های بنیادین و بی‌همتایی را به جهان ایران‌شناسی عرضه داشتند. هر چند که بسیاری از این دستاوردها در میان ایرانیان بکلی ناشناخته و مهجور مانده است.

هینتس (1991-1906) ایران‌شناسی پرکار و به ویژه متخصص خط و زبان‌های ایرانی و تمدن ایلام بود. او در بسیاری از حوزه‌های مطالعات ایرانی (همچون تاریخ و تمدن هخامنشیان و ساسانیان، زرتشت‌شناسی، کتیبه‌شناسی، تاریخ صفویه و علم اوزان و مقادیر)، صاحب پژوهش‌هایی ناب و گسترده بود که در کتاب‌ها و مقاله‌های بی‌شماری از او منتشر شده‌اند. تا آنجا که آگاهی دارم، تاکنون کتاب «دنیای گمشده عیلام» (ترجمه فیروز فیروز‌نیا، 1371) از او به زبان فارسی منتشر شده بود.

اکنون استاد گرامی آقای دکتر پرویز رجبی مصمم هستند تا برخی از آثار والتر هینتس را از زبان آلمانی ترجمه و منتشر کنند. به گمان من و به چند دلیل، ایشان بهترین و شایسته‌ترین کس برای اینکار مهم هستند. نخست اینکه استاد رجبی، به مانند هینتس، ایران‌شناسی هستند که در زمینه‌های گوناگون مطالعات ایرانی قلم‌زده و خود پژوهشگری برجسته و صاحب‌سبک است. و دیگر اینکه، شاگرد «زانو به زانوی» هینتس بوده و به هنگام تألیف بسیاری از آثار، یار و مونس او بوده است.

علاقه و احترامی که آقای رجبی به استادش هینتس داشته و دارد، همواره برایم آموزنده و مثال‌زدنی بوده است. دیده‌ام که همواره عکسی از استادش را بر روی میز کار خود دارد و چنان با افتخار و غرور و احساسی خاص از او سخن می‌گوید که شنونده را مجذوب هر دوی آنان می‌کند.

ایشان تاکنون چهار کتاب از هینتس را ترجمه کرده‌ و به ناشر سپرده‌اند: «یافته‌های تازه از ایران باستان»، «داریوش و ایرانیان»، «سفرنامه ایران» و «فرمانروایی ایلام». روز گذشته، استاد رجبی خبر از پایان چاپ نخستین کتاب دادند و اینکه قرار است پس از پایان مراسم رونمایی (که بزودی برگزار خواهد شد)، منتشر شود. ایشان همچنین با فرستادن نسخه‌ای از این کتاب، افتخار دادند تا نخستین خواننده آن باشم. والتر هینتس کتاب دیگری به نام «راه‌های تازه در فارسی باستان» دارد که امیدوارم این کتاب نیز با همت بلند آقای دکتر پرویز رجبی ترجمه و منتشر شود.

«یافته‌های تازه از ایران باستان» (Altiranische Funde und Forschungen) با 360 صفحه، مجموعه‌ای از ده مقاله همراه با پیشگفتار مؤلف، یادداشت مترجم، کتابنامه، نمایه و همچنین عکس‌هایی فراوان و مفید است. برخی از عکس‌ها به ریزه‌کاری‌هایی اشاره دارد که تاکنون کسی به آنها نپرداخته بوده است. در سراسر نوشتارهای ده‌گانه کتاب، خواننده بیش از اینکه با دامنه آگاهی‌های گسترده مؤلف آن روبرو شود، از شیوه تحقیق و منطق علمی او خواهد آموخت.

مقاله نخست این کتاب به «جام سیمین نویافته از دوره ایلامی کهن» اختصاص دارد. مؤلف در این مقاله ضمن بازگویی روند کشف و نخستین مطالعات بر روی جام مرودشت (که خود در آن هنگام در محل حضور داشته) می‌پردازد و می‌کوشد تا کتیبه آنرا بازخوانی کرده و ترجمانی از آن بدست دهد. معناگذاری جالبی که هینتس برای واژه «زن» و معادل ایلامی آن یعنی «زَنَـه» عرضه می‌دارد و در فصل‌های دیگر کتاب هم آنرا پی می‌گیرد، در نوع خود جالب و قابل پیگیری افزون‌تر است. این کتیبه در یک سطر به خط هندسی بر لبه بالایی جام نوشته شده است. (اصطلاح «خط هندسی» را با اجازه و روادید استاد رجبی برای این سبک نویسش بکار می‌برم. در ترجمه ایشان اصطلاح «خط مخطط» و در متن آلمانی، واژه (strichschrift) بکار رفته است.

این نگارنده نزدیک به دوسال بود که در جستجوی منبعی مفیدتر برای خط هندسی بود تا بتواند گزارش مختصری از کتیبه نویافته دیگری به این خط را بنویسد.

دومین مقاله کتاب به گزارش «سنگ‌نبشته نویافته خشیارشا از تخت‌جمشید» می‌پردازد. از آنجا که متن این کتیبه بجز چند واژه، دقیقاً برابر و رونوشتی از متن کتیبه دوم داریوش‌شاه در نقش‌رستم (DNb) است؛ مؤلف می‌کوشد تا به یاری آن، بخش‌های آسیب‌دیده بیانیه داریوش را بازسازی کند. کوششی که با بررسی‌های نوین دیگری در ساختار زبان فارسی باستان هخامنشی توأم است.

مؤلف در سومین مقاله کتاب «سنگ‌نبشته سه زبانه آرامگاه داریوش» را موشکافی می‌کند و شباهت‌ها و تفاوت‌های متن‌های سه‌گانه را به یاری ترجمه ریکله بُـرگر (Rykle Borger) بر می‌رسد.

چهارمین مقاله، بررسی «عناصر مادی و ایلامی در دربار هخامنشی» است که در آن کوشش می‌شود تا تأثیر و تأثر متقابل فرهنگ‌های نواحی گوناگون ایرانی و بویژه ماد و ایلام بر دستگاه سیاسی هخامنشی و نیز آداب تشریفاتی آنان پی‌جویی شود. اما با این حال از بررسی‌های زبان‌شناسی و معنای واژگان نیز که از دلبستگی‌های نویسنده است، دوری نمی‌شود و برای نمونه به بازگویی دلایلی می‌پردازد که واژه روسی «سارافان» از گونه‌ای پوشاک مادی به نام «ساراپیس» برگرفته شده است.

مقاله ششم، کوششی در بازشناختن هویت واقعی «هیئت‌های نمایندگی در نگاره‌های تخت‌جمشید» است. این جستار، موضوع بحثی دیرینه است و هنوز هم بر سر نام چند هیئت نمایندگی از مجموع 23 هیئت نمایندگی منقوش بر جبهه شرقی کاخ آپادانا، اختلاف‌نظرهایی وجود دارد. هینتس می‌کوشد تا با بیان دیدگاه‌های هرتسفلد، اشمیت، یونگه، ایلرز و دیگران، و نیز به یاری کتیبه‌های کوچک دخمه جنوبی تخت‌جمشید، پیشنهادهای تازه‌ای را مطرح کند. برای نمونه او بر این گمان است که هیئت پارتی (بر خلاف نظر متداول) نه هیئت سیزدهم، بلکه چهارمین هیئت است.

در مقاله ششم، مؤلف به عصر ساسانی می‌رسد و با «نگاره‌های اردشیر اول ساسانی» به پژوهشی مفید در زمینه چهره و زیورآلات اردشیر پاپکان بر بنیاد نگاره‌های بازمانده از او که در استان فارس فراوان هستند، روی می‌آورد. او در این گفتار، همچنین می‌کوشد تا شخصیت دیگر همراهان اردشیر را باز شناسد و تا جای ممکن آنان را معرفی کند.

«نگاره صخره‌ای ساسانی در داراب» یکی از مهم‌ترین و در عین‌حال کم شناخته‌شده‌ترین سنگ‌نگاره‌های ایران است. شاید از آن رو که در جایگاهی پر رفت‌و‌آمد قرار نگرفته است. این سنگ‌نگاره موضوع هفتمین گزارش هینتس است که در آن همراه با شمار فراوانی از عکس‌های دقیق از سنگ‌نگاره و به یاری گزارش‌های نویسندگان پیشین، شرحی کوتاه اما پربار از قیصر و دیگر شخصیت‌های رومی اسیرشده توسط شاپور یکم را بدست می‌دهد.

در هشتمین مقاله با عنوان «قیصرهای رومی در نگاره‌های شاپور اول» موضوع شناسایی رومیان در آثار دیگری بجز سنگ‌نگاره داراب دنبال می‌شود. در این نوشتار کوشش می‌شود تا دلایل تازه‌ای در بازشناسی والرین، گوردیان و فیلیپوس عرب عرضه شود.

نهمین نوشتار کتاب به «کردیر در نگاره‌های صخره‌ای» می‌پردازد. هینتس علاوه بر بررسی کاملی در جوانب نگاره‌ها و کتیبه‌های موبد کرتیر (که او خوانش «کردیر» را بکار می‌برد و شادروان احمد تفضلی نیز بر همین باور بود) نکته جالبی را پیش می‌کشد و آن اینکه کردیر، نخستی کسی بود که عنوان «موبد» را بوجود آورد و آنرا برای خود بکار گرفت. مؤلف در این مقاله کوتاه به اختصار به شرح نفوذ موبد کردیر در تمامی ساختار دینی و قضایی و سیاسی کشور می‌پردازد و اینکه چگونه او با لقب غیر عادی «کردیر بخت‌روان ورهران اورمزد موبد»، علاوه بر قدرت دینی نامحدود، بالاترین مقام قضایی ایران را نیز بدست آورد.

ترجمه کتیبه «برم‌دلک» در نزدیکی شیراز (تا آنجا که من می‌دانم) برای نخستین بار در این کتاب آورده شده است. این ترجمه که گزارشی از ازدواج بهرام دوم با خواهرش آناهید است، همراه با عکس‌هایی از سنگ‌نگاره مجاور آن است. در نگاره ازدواج بهرام دوم و آناهید، موبد کردیر هم به عنوان شاهدی مذهبی حضور دارد.

دهمین و آخرین بخش کتاب عبارت است از «نبشته‌های تازه‌یافته از روزگار ساسانیان» که نویسنده آن گِـرِد گروپ، استاد آلمانی زبان پهلوی است. او در این نوشتار کوتاه، گزارش و ترجمانی از کتیبه‌های پهلوی «تنگ براق» در صدو بیست کیلومتری آباده، «حوض دختر گبر» در اقلید، «تنگ خشک» در سیوند، و تعدادی دیگر را عرضه می‌دارد.

با قدردانی و یاد روانشاد والتر هینتس و سپاس از استاد پرویز رجبی که گوهری دیگر از دریای مطالعات ایرانی را به ارمغان آوردند.

Labels: