مارکوپولو در ایران

شانزدهم اسفند

مارکوپولو در ایران

این هفته انتشارات اساطیر چند نسخه از چاپ تازۀ «مارکوپولو در ایران» نوشتۀ آلفونس گابریل را که حدود 33 سال پیش ترجمه و چاپ کرده بودم و انتشارات اساطیر چاپ اول آن را (به تعبیر درست خود)، در سال 1381 منتشر کرده بود، برایم فرستاد.

اما دربارۀ تعبیر درست اساطیر باید بگویم که من در دهۀ پنجاه این ترجمه را بدون پانوشته های ضروری خودم به چاپ رسانده بودم. پس از این چاپ افزودن بی شماری یادداشت را به اصل ترجمه ضروری تشخیص دادم که چاپ اساطیر دربرگیرندۀ همۀ یادداشت های من دربارۀ جای جای کتاب گابریل است...

در بخشی از پیشگفتار چاپ اساطیر نوشته ام:

«... متاسفانه در سفرنامۀ مارکوپولو صفحات معدودی به فضای جغرافیایی ایران تعلق دارد و خوشبختانه آلفونس گابریل، دانشمند نامدار اتریشی، با بررسی دیده ها و ندیده های مارکوپولو از کمبودهای سفرنامۀ او به بسیاری کاسته است. پرداختن به بخش ایران سفرنامۀ مارکوپولو امری اجتناب ناپذیر بوده است. زیرا گزارش مرد ونیزی، که در ایران بدون حکومت مرکزی مقتدر سفر می کرده است، از نظر جغرافیایی بسیار پرابهام است. جالب توجه است که به طور شگفت انگیزی در در روزگار مارکوپولو حاکمیت غایب است...».

«به هنگام ترجمه، هرجا که نیاز به اشاره به منبعی بوده است، از آوردن آن خودداری نکرده ام، تا دانشجویان را سودمند افتد...».

«... اگر این سیاح ماجراجوی ونیزی نمی بود، اینک دست های ما بسیار خالی تر می بود. سفرنامۀ مارکوپولو میدان گسترده ای است که در آن قوم ها و ملیت های گوناگون و متفاوتی در حال گفت و گوی پنهان هستند و در جای جای کتاب به مطالب غافل گیر کننده ای از تقابل های فرهنگی برمی خوریم. مطالبی که جای آن ها در دیگر کتاب های روزگار مارکوپولو خالی است. همین جذابیت انگیزاننده ای که در لا به لای سفرنامۀ مارکوپولو پنهان است، بسیاری از سیاحان غربی را به راه مارکوپولو انداخته است. گزارش بی شایبه و بسیار سادۀ فرقۀ اسماعیله و نزاری ها که کاملا به تصادف بر زبان مارکوپولو جاری شده است، یکی از جذابیت های بی رقیب سفرنامۀ اوست. مورخان همانند این گزارش ها را در هیچ کجایی نمی توانند بیابند! «آشیانۀ عقاب» و «پیر کوهستان» مارکوپولو در میدان بزرگی از خانبالق در شرق دور تا ونیز در غرب دور، جذابیت خود را هرگز از دست نخواهد داد».

«و گمان نمی رود که یک بار دیگر کسی ظهور کند که به بردباری گابریل راه هایی را که اشتران کاروان های تاریخ تنیده اند حلاجی کند. و اطمینان دارم که دانشجویان و پژوهشگران جوان شیوۀ تالیف گابریل را سرمشق خود قرار خواهند داد. گابریل در یافتن «سرنخ» برای یافتن حقیقت موضوعی که در پی آن است استاد است».

Labels: