خبری از پیرامون خودم


گزارشي از رونمايي ترجمه ي كتابِ «يافته‌هاي تازه از ايران باستان» والتر هينتس

مسعود لقمان


MLoghman@GMail.com

كتاب"يافته‌هاي تازه از ايران باستان" والتر هينتس، ترجمه ي دكتر پرويز رجبي با حضور مترجم، علي دهباشي، دكتر روزبه‌ زرين‌كوب و تني چند از پژوهشگران برگزار شد.

«یافته‌های تازه از ایران باستان» (Altiranische Funde und Forschungen) با 360 صفحه شامل 10 مقاله ي «جام سيمين نويافته از دوره ي ايلام كهن»، «سنگ نبشته ي نويافته ي خشايارشا از تخت جمشيد»، «سنگ نبشته ي سه زبانه ي آرامگاه داريوش»، «عناصر مادي و ايلامي در دربار هخامنشي»، «هيئت هاي نمايندگي در نگاره هاي تخت جمشيد»، «نگاره هاي اردشير اول ساساني»، «نگاره هاي صخره اي ساساني در داراب»، «قيصرهاي رومي در نگاره هاي شاپور اول»، «كردير در نگاره هاي صخره اي» و «نبشته هاي تازه يافته از روزگار ساسانيان» مي باشد، در پانزدهم اسفندماه در تالار گفت و گو انتشارات ققنوس با خوانش مقدمه ي كتاب توسط زهره حسين زادگان رونمايي شد.

علی دهباشی سردبیر مجله بخارا، با بیان این که تنها عشق به تاریخ، فرهنگ ایران و زبان فارسی است که نویسنده ای را وامی دارد تا راه دشوار تاریخ نگاری را انتخاب کند و با یادی از کوشش های ارزنده ی مشیرالدوله پیرنیا در تدوین تاریخ ایران و با اشاره به کمبود منابع در مطالعات تاریخ ایران باستان و اینکه ترجمه بخش بزرگی از خلا اطلاعاتی ما را در مطالعات ایرانی پر کرده است، دلیل ترجمه ی این کتاب را از دکتر رجبی پرسش نمود.

دكتر پرويز رجبي مترجم كتاب در پاسخ گفت: «مردم ایران هرگز برای نوشتن تاریخ سرزمینشان آزادی اندیشه و تامل نداشته اند. بیشتر کتاب های ما جوامع التواریخ ها هستند که هرگز به مردم ایران نپرداخته اند . هنگامی که نویسنده ای وقت نکند یا جرات نکند به مردم بپردازد بهتر است، ننویسد. همچنین در تاریخ نگاری نباید عصبیت داشت. من بیشترِ تاریخ نگاران ایرانی را عصبی می دانم. تا زمانی که ما عصبی هستیم هیچ راهی را پیدا نخواهیم کرد

وی سپس افزود: «من پس از نوشتن هزاره های گمشده که درباره تاریخ ایران باستان بود چون با استقبال مردم روبرو شد، شروع به نوشتن سده های گمشده که تاریخ ایران پس از اسلام است، نمودم علت انتخاب نام گمشده به خاطر مهرانگیزی این واژه بود چون انسان آنچه را که گمشده می یابد مهری بیشتری به آن نشان می دهد. من در سده های گمشده کوشیده ام که برای نخستین بار تاریخ تحلیلی ایران را بنویسم که متاسفانه با اینکه جلد اولش مجوز گرفته اما جلدهای دیگر به خاطر نامش مجوز نگرفته است!

دکتر رجبی سپس درباره ی والتر هینتس گفت: «او نمونه ی کامل یک انسان و معلمی بزرگ برای همه ی شرق شناسان جهان بود.»

علی دهباشی با بیان اینکه بزرگترین گرفتاری ما نگاه ایدئولوژیک به تاریخ است، افزود: «ما سه چهار دهه یی است گرفتار این تاریخ نگاری ایدئولوژیک هستیم و این با القائاتِ نگاه خاصی از مارکسیست ها به تاریخِ جهان همراه است که ما هم از آن بی بهره نبوده ایم و مقدار زیادی از آنچه در این زمینه نوشته شده متاثر از تاریخ نویسی بود که حزب کمونیست شوروی برایش پلاتفورم و مرامنامه تهیه می کرد و تاریخ جهان را بر اساس آن تبیین می نمود و در این میان در برابر هجوم وسیع و همه جانبه تاریخ نویسی ایدئولوژیک، تاریخ نویسی جوان ما گرفتار شد.»

دهباشی افزود: «از دیگر ویژگی های این تاریخ نویسی جذاب بودن آن است که نیازی به مطالعه ی عمیق ندارد و با قالب های مشخص می تواند کل تاریخ سرزمینی را بررسی نماید.»

«دكتر روزبه زرين كوب» كه به گفته ي دكتر پرويز رجبي پيگيرانه خواستار ترجمه ي اين كتاب بود و كتاب نيز به ايشان و «مهدي نوري» پيشكش شده است، سخنران بعدي برنامه بود، ايشان درباره ي "والتر هينتس و سنت مطالعات ايران باستان در آلمان" پس از بيان پيش زمينه يي درباره ي چگونگي و زمينه ي شكل گيري ايران شناسي در باختر زمين، چنين گفت:

«در ميان مسافران اروپاييِ ايران در عصر صفوي، اشخاصي چون: فن پُزِر، اُلئاريوس، ماندِلزلو و كمپفر مردم آلماني زبان اروپا را متوجه شرق به ويژه ايران كردند. نگاه مشتاقانه و البته دقيق آلماني زبان ها به ايران از همين روزگار آغاز شد و اندك اندك از نظر كمي و كيفي گسترش قابل ملاحظه اي يافت. اين علاقه مندي با اين كه شايد در دوره اي، بعدها با مسائل نژادي آميخته شد، از آنجا كه برخلاف انگليسي ها و فرانسوي ها شائبه ي افكار و مقاصد استعماري در آن نبود، بدون انحراف به سوي بيراهه ها، استحكام فوق العاده اي يافت. به تدريج آلماني زبان ها در حوزه ي مطالعات ايران باستان به مهارت و تسلط بي چون و چرايي دست يافتند كه تا مدت ها، ديگر ملل اروپايي را با ايشان توان همراهي و همسري نبود.

اساساً چاپ «زَند اوستا» توسط «دوبرون» در 1771 ميلادي واقعه ي مهمي در تاريخچه ي پژوهش هاي ايران شناسي محسوب مي شود. همين كتاب در سال هاي 1776 تا 1777 ميلادي به وسيله ي «يوهان فريدريش كلويكر» به آلماني ترجمه شد.

پس از آن «فرانتس بوپ» دانشمند آلماني، در مطالعه ي تطبيقي زبان هاي هندواروپايي بر زبان اوستايي تاكيد كرد و «هرمان بروكهاوس» در 1850 ميلادي ترجمه ي آلماني بخشي از اوستا را به همراه واژه نامه ي آن منتشر ساخت كه در واقع نخستين لغت نامه ي زبان اوستايي به شمار مي رود. چندي بعد در 1862 ميلادي «مارتين هاوك» ديگر محقق آلماني نيز نخستين دستور زبان جامع اوستايي را به نگارش درآورد. اما نخستين دانشمند آلماني كه همه ي زندگي علمي اش را وقف مطالعات ايران باستان كرد «فريدريش اشپيگل» (1820-1905م) بود. وي نه تنها اوستا را به آلماني منتشر كرد بلكه با انتشار كتاب سه جلدي و عظيم خود «مطالعات ايران باستان» در 1871 م خدمتي ماندگار به دانش ايران شناسي و به ويژه حوزه ي مطالعات ايران باستان كرد. توجه همزمان اشپيگل به تاريخ و زبان شناسي و يا استفاده ي او از زبان شناسي در مطالعات تاريخ ايران باستان در واقع به سنتي تبديل شد كه دانشمندان ايران شناس آلماني را از ديگران همكاران اروپايي شان متمايز مي كرد و نوشته هاي ايشان را قوت و صلابت بيشتري مي داد. اين سنت كه در سده ي نوزدهم ريشه گرفت در سده ي بيستم نيز ادامه يافت.

به اين ترتيب از اواخر سده ي نوزدهم ميلادي، پژوهش در جنبه هاي گوناگون ايران باستان توجه بسياري از دانشمندان شرق شناس آلماني را به خود جلب كرد. در اين ميان هرمان آلفرد گوتشميه، تئودر نولدكه، فرديناند يوستي، فريدريش كارل آندرتاس، فريدريش گلدنر، كريستيان بارتولمه، يوزف ماركوارت، هانس رايشلت، ارنست هرتسفلد، ولف، فرانس هايزيش وايسباخ و ... به پژوهش در حوزه ي ايران باستان پرداختند.

بنابراين وقتي كه والتر هينتس، در 1906 ميلادي در اشتوتگارت زاده شد، دانش ايران شناسي در آلمان در چنين وضعي بود. هينتس در 24 سالگي با نوشتن رساله يي درباره ي پتركبير، امپراتور روسيه درجه ي دكترا گرفت. در دهه ي 30 ميلادي آشنايي هينتس با ولاديمير مينورسكي و حسن تقي زاده و به دنبال آن سفر به ايران، شوق وي را براي پرداختن به تاريخ و فرهنگ ايران، بيشتر كرد به ويژه آنكه هينتس در 1939 به دعوت اريك اشميت – كه در حفاري هاي تخت جمشيد جانشين هرتسفلد شده بود – توانست در نقش رستم فارس شاهد بيرون آوردن كتيبه ي كعبه ي زرتشت از زير خاك باشد.

با اين همه در آغاز، علاقه ي هينتس او را به سوي مطالعه تاريخ ايران عصر اسلامي كشاند. در 1933 وي رساله ي مفصلي درباره ي «شاه اسماعيل صفوي» به چاپ رساند و در مقدمه ي آن نوشت: «اين تحقيق نخستين گام براي تاليف تاريخ جامع سلسله ي صفويه است كه من خيال دارم آن را به انجام برسانم.» به دنيال آن يك سال بعد هينتس مقاله يي نيز درباره ي «شاه طهماسب اول» تاليف كرد. بي شك مهم ترين تاليف هينتس درباره ي تاريخ عصر صفوي كتاب «تشكيل دولت ملي در ايران» است كه در سال 1936 به چاپ رسيد و مولف در آن به بررسي حكومت آق قويونلو و تاسيس حكومت صفوي پرداخت.

هينتس مطالعات مهم ديگري نيز در تاريخ ايران عصر اسلامي انجام داده است. اما به تدريج جاذبه تاريخ و تمدن ايران باستان و شايد ورود به دهليزها و دالان هاي تاريك و ديرياب آن توجه هينتس را به خود جلب كرد. هينتس را مي توان كاشف رمز خط «مخطط ايلامي» دانست كه خطي تشكيل شده از علائم و تصويرهاست. هينتس با انتشار مقاله اي در 1962 اين خط را رمزگشايي كرد. پس از آن نيز پژوهش هاي وي درباره ي تمدن ايلامي سبب شد كه در سال هاي 1963 و 1964 ميلادي وي در جلدهاي اول و دوم ويرايشِ نخست «تاريخ باستان كمبريج»، تاريخ ايلام را بررسي كند. در سال 1964 كتاب مشهور وي به نام امپراتوري ايلام منتشر شد. اين كتاب در 1972 به انگليسي ترجمه شد و در سال 1371 خورشيدي نيز برگردان فارسي مغلوط و مغشوشي از آن براساس ترجمه ي انگليسي به نام «دنياي گمشده ي عيلام» به چاپ رسيد. هينتس سال ها بعد و در زمان بازنشستگي با همكاري يكي از شاگردانش، هايده ماري كُخ، در سال 1987 كتاب كم نظير «واژه نامه ي ايلامي» را در دو جلد به چاپ رساند.

والتر هينتس مطالعات مهمي درباره تاريخ تاريخ و تمدن دوره هاي هخامنشي و ساساني انجام داده است. وي نه تنها به عنوان متخصص زبان ايلامي، بلكه به عنوان يك پژوهشگر بلند پايه در حوزه ي زبان هاي فارسي باستان و پهلوي آثار ارزنده اي عرضه كرده است. چنان كه مطالعات وي درباره ي تاريخچه ي ابداع خط ميخي فارسي باستان به ارائه ي نظريه يي نوين منجر شد كه برپايه ي آن، وي داريوش اول هخامنشي را مبدع اين خط مي شمارد.

هينتس با تاليف آثاري چون «راه هاي تازه در فارسي باستان» (1973) و كتاب مهم «گنجينه ي لغوي فارسي باستان در روايات جانبي» (1975) كه در آن به بازسازي نام هاي عصر هخامنشي در متون و منابع بيگانه مي پردازد، خدمات قابل توجهي به جهان ايران شناسي ارائه كرده است.

چنان كه كتاب «داريوش و ايرانيان» او در دو جلد با اين كه كتاب كاملا تخصصي نيست، همواره مورد رجوع متخصصان تاريخ هخامنشي بوده است.

كتاب «يافته ها و پژوهش هاي ايران باستان» يا به روايت مترجمِ دانشمند كتاب، «يافته هاي تازه از ايران باستان» منتشر شد كه حاصل دوران پختگي والتر هينتس است. كه هينتس در اين كتاب نه تنها مورخ بلكه باستان شناس و زبان شناس است.

هينتس فارسي را خوب مي دانست و خوب بدان سخن مي گفت . به عربي و تركي نيز مسلط بود و با يوناني و لاتيني و زبان هاي زنده ي اروپايي به ويژه روسي و ايتاليايي آشنا بود. و در واقع دانشمندي جامع الاطراف بود.»

دكتر زرين كوب سپس درباره ي مترجم كتاب، دكتر پرويز رجبي چنين افزود: «آشنايي من با ايشان به حدود 13-12 سال پيش برمي گردد، زماني كه ايشان مدير بخش ايران شناسي مركز دايره المعارف بزرگ اسلامي بودند.

دكتر رجبي، مورخي توانا و نويسنده اي تمام عيار است كه هنگام نوشتن كلام او به رواني و سلامت جاري مي شود، گويي نويسندگي در ذات اوست. او مترجمي مبرز، رمان نويس و قصه نويسي برجسته و آنسيكلوپديستي واقعي است كه مقالات متعدد ايشان در دايره المعارف بزرگ اسلامي و دانشنامه ي ايران نمونه ي آنها هستند.

از آنجا كه وي شاگرد هينتس و شايد تنها شاگرد ايراني هينتس در حال حاضر است، بهترين انتخاب براي ترجمه ي اين كتاب ايشان بوده اند. در ضمن چند اثر ديگر از هينتس با ترجمه ي ايشان در راه است: كه "امپراتوري ايلام»، «داريوش و ايرانيان» در دو جلد و «سفرنامه ي هينتس» مي باشند.»

دكتر زرين كوب با بيان اين كه «بر اساس فرهنگ ايران باستان، خويشكاري دكتر رجبي نوشتن و تحقيق است» به سخن خود پايان داد.

www.shahnamehvaira


Labels: ,