روزنوشت

یک پیشنهاد ساده

مورخ که باشی ذهنت مشغول است همیشه.

آدمی هر وقت که درمی ماند، فکر می کند که فلسفه می تواند پاسخی به او بدهد. در حالی که پای فلسفه چوبین است...

واقعیت این است که کار فلسفه در 29 رساله ی افلاتون به پایان رسید. پس از افلاتون، تا ژان پل سارتر، همه ی گمانه زنی ها فلسفه نامیده شدند. اما بعد از سارتر کرکره های دکان فلسفه به پایین کشیده شد...

و واقعیت این است که عرفان هم، که کاری عارفانه است، فقط به کار عارفان می آید که در عرف، معرفتشان عاری از رنگ تعلق، نه زمینی است.

زنی روستایی هم، که برای شوهر دشتبان خود در حال بافتن شال است، حتما گاهی سرنخ را گم می کند... او چیزی درباره ی فلسفه نشنیده است و به قول سهراب سپهری آب را بی فلسفه می خورد!

واقعیت این است که تنها راه فراروی بشر منطق است و خردگرایی و پرهیز از خیالبافی های تاریخی...

منطق در همان آغاز کار خردگرایی، فلسفه را پس زد و جانشین نامرئی فلسفه شد. اگر چه فلسفه قرن ها به کمک منطق چانه زد.

بدیهی است که خرد بسیاری از افراد تاریخی می تواند راه ما را روشنایی بخشد، اما به خاطر پویایی خرد، خرد گدشتگان نمی تواند تمام کنندۀ حجت باشد.

امروز بسیاری از کودکان روزگار ما کارهایی سنجیده تر از خردمندان روزگاران گذشته می کنند.

بالاخره باید پذیرفت، همان گونه که همۀ پدیده های طبیعت و آفرینش متنوع هستند، بشر نیز می تواند متنوع باشد!.. این برداشت با نژادگرایی اشتباه نشود. افراد یک گروه نژادی هم متنوع هستند. افراد خانواده ای واحد هم...

پویایی انسان زنده در این است که علاقه ای به توقف در گذشته و تاریخ ندارد. انسان پویا از گذشته رویگردان نیست، اما خرد روزگار خود را هرگز فدای گدشته نمی کند.
... دیر یا زود خواهیم پذیرفت که آویختن از گذشته کار را بر ما بسیار دشوار کرده است. ما نمی توانیم همۀ مردمان جهان را عوض کنم و از مردم همۀ جهان بخواهیم که مانند ما فکر کنند...

... تازه در حالی که خود انباشتۀ عظیمی از مشکلات رفتاری و ارزشی هستیم...
فراموش نکنیم که مالزی مدتی طولانی زیر سلطه ی مستقیم استعمار بود...

... برای آزمایش، تصمیم بگیریم که فقط یک ماه از توجه به کار هم میهنانمان و بیگانگان پرهیز کنیم... مطمئنا دنیا از گردش بازنخواهد ایستاد...

... آدمی را خیلی زود می توان رستگارتر دید. زیرا انسان شیفتۀ مهربانی و دوست داشتن است...

...بیاییم برای آزمایش، برای مدتی کوتاه کسانی را که گنهکار می دانیم دوست داشته باشیم...
در حالی که بشر به آزمایش بمب اتمی و شیمیایی تن درمی دهد، بیاییم یک ماه گنهکاران جامعه ی خود را در فضایی عاری از تعرض رها کنیم...

... مهربانی و نیکی خیلی زود نهادینه می شود... همچنان که کینه و نفرت. اما با تفاوتی بسیار...


با فروتنی

پرویز رجبی

Labels: