درست بنویسیم، درست بگوییم

در، نه درب

 

یادآوری:

رخنۀ واژه های عربی به زبان فارسی پیشینه ای دور و دراز دارد. پیداست که همگان نمی دانند که آغاز رخنه به دورۀ هخامنشیان، 2500 سال پیش، برمی گردد. در این دوره که کارمندان دیوانی بیشتر ایلامی و بابلی و آرامی بودند، به سبب دشواربودن خط میخی برای نوشتارهای روزانۀ دیوانی و نامه های درباری و بخشنامه ها، خط آرامی (خط یکی از زبان های سامی) خط پیشتاز بود. در دوره های اشکانی و ساسانی نیز، با این که با تکیه بر خط آرامی، خط های پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی درست شده بودند، از بسیاری از واژه های زبان آرامی به جای واژه های زبان فارسی سود جسته می شد. به گونه ای که واژه ای فارسی به زبان آرامی نوشته می شد و به زبان فارسی خوانده می شد!

برآیند این شیوه، که پرداختن به آن نیاز به نوشته ای جداگانه دارد، رخنۀ پیوستۀ واژه های سامی به زبان فارسی بود. چنین بود که با آمدن اسلام به ایران و حضور گستردۀ عرب ها در آغاز کار، تاخت واژه های عربی در راه و میدانی هموار و آماده انجام پذیرفت.

پیداست که با این پیشینه کسی نمی تواند یکشبه خواستار زدودن واژه های عربی از زبان فارسی شود. حتی برداشتن چنین گامی، در سرزمینی که ادب نوشتاری هنوز جایگاه استوار خود را نیافته است، می تواند آسیب های فراوانی به تفهیم و تفاهم بزند و ما ایرانیان را از این هم بیشتر از خواندن و نوشتن رویگردان کند. اما ما می توانیم دست کم هرجا که پای زیانی بی درنگ در کار نیست، از به کارگیری واژه های عربی پرهیز کنیم. برنامۀ من هم با این نوشتارهارها همین است و نه بیشتر!

 

یکی از واژه هایی که می توان به آسانی کنارش نهاد، واژۀ «درب» عربی (دروازۀ فراخ، دروازۀ دژ و شهر) است که اغلب به جای «در» فارسی از آن استفاده می شود. به ویژه در جاهای همگانی. دیدم که بر در شیشه ای پژوهشکدای ادبی با بی سلیقگی آشکاری کاغذی چسبانده اند که بر روی آن با خطی بسیار بد و خام نوشته اند: «لطفا درب را پشت سر خود ببندید».

بی درنگ اندیشیدم که کار کار نگهبان پشت در است و نگران نشدم، اما اندوهگین شدم که رئیس پژوهشکده ای ادبی روزی چند بار با این نوشته سینه به سینه می شود و به یاد نگهبانی خود نمی افتد...


Labels: