روزنوشت


 

 یک پیشنهاده ساده برای حرمت غازیان صلیبی

در فصل هفتم ترازوی هزار کفه به تفصیل دربارۀ جنگ های صلیبی نوشته ام.
در حقیقت لشکرکشی مرحوم اسکندر به مشرق زمین، قرن ها پیش از تولد مسیح و ظهور اسلام، آغاز لشکرکشی بزرگی بود که مغربی ها باید آن را برای همیشه ادامه می دادند، که ادامه دادند و هنوز که هنوز است سلاح بر زمین نگذاشته اند. و این که هیچ، هفت آسمان مشرق زمین را هم به خدمت گرفته اند. بوش نیز با حملۀ به افغانستان و عراق صمیمانه کوشید تا این جنگ را از بن بست یکنواختی درآورد!
به نظر می رسد که کوه های اورال و تنگۀ داردانل و تا حدودی جبل الطارق، جز نقش طبیعی برای جدا کردن آسیا از اروپا، نقشی عاطفی نیز دارند که اروپاییان با  اشتهای خوبی که دارند، حاضر نیستند که حتی کسی در خیال آسیبی به این مرزها وارد آورد و معلوم نیست که ترک های جمهوری بالاخره موفق به بخشیدن بخشی از خاک خود به اروپا خواهند شد یانه!

ترکیه از زمان مرحوم آتاترک تا این لحظه با هیچ ترفندی موفق نشده است، تا از خاک خود در آن سوی بسفر و داردانل، مانند مایۀ پنیر برای قالب زدن آسیای صغیر استفاده کند و اروپا را به اندازۀ یک کشور غنی تر کند!

اروپاییان با این که بیش از هر کسی با خودشان جنگیده اند، خیلی هوای همدیگر را دارند. هر دو جنگ بین الملل، با همۀ آتشی که افروخت، بر وحدت اروپاییان افزود. خداوند عاقبت کار را به خیر کند. بازار مشترک اروپا و به دنبال آن اتحادیۀ اروپا هم حاصل همین جنگ ها هستند.

... بدون تردید اگر کوه المپ در ایران و یا در عربستان می بود، نام بزرگ ترین مسابقات ورزشی جهان، المپیک نمی بود.

اروپاییان حتی به میل فراموش کرده اند که مسیح مردی سامی و احتمالا چرده ای سوخته و بینی عقابی بوده است.

در همۀ پرده هایی که از مسیح کشیده شده اند، او مانند مردی از شمال اروپا، با بینی قلمی و موهای طلایی و چهره ای مظلوم به نمایش درآمده است!

موی طلایی نشان تجارتی مدنیت اروپا است و بدون تردید اگر اروپاییان به یاد می آوردند که مسیح انسانی سامی بوده است، ناخودآگاه عشق به مسیحیت با لطمه ای جبران ناپذیر رو به رو می شد و چهرۀ آن حضرت به لطافت و مرغوبیت کنونی از آب درنمی آمد. و اگر پیامبر اسلام در اروپا چشم به جهان می گشودند، امروز همۀ گالری های اروپا هزاران پردۀ روحبخش از آن حضرت را وجاهت غرورآمیز خود می دانستند.

جنگ های صلیبی جنگ هایی عاطفی بودند که هنوز هم به شیوه های مدرن و پست مدرن ادامه دارند...

اما گمان می کنم که بی اعتنایی به برخی از راهکارهای اروپاییان درست تر است از عکس العمل هایی که تنها به کار آزمایشگاه های اروپا می آیند.

کاریکاتوریست هایی به اسلام اهانت کرده بودند، از سربازان جنگ های صلیب بودند...


... اما دموکراسی غربی گاهی با خود نیز رفتاری مشابه دارد. ما نیز بکوشیم تا به جای سرکوبی اندیشمندانمان بر شمار فرماندهان و سرداران صلیبی های خودمان بیفزاییم. ایراد از خود ما است که عادت نکرده ایم جز با عصیانیت حرفی بزنیم.

با فروتنی

یز رجبی

 

 

Labels: