نکشیم برای نگه داشتن!
امروز دوستی فرهیخته پرسید، «میان دو رود» بهتر است، یا «میانرودان»؟
با اکراه گفتم: «میانرودان». سپس گفتم مگر ما سده هایی دور و دراز با «بین النهرین» و «ماوراءالنهر» زندگی نکرده ایم؟ چگونه دل بکنیم از نوشته های مورخان روزگاران گذشته و از تاریخمان و از خاطره های تاریخیمان؟
من بر این باورم که باید بکوشیم که در حد امکان فارسی بنویسیم. اما این را هم به خودم می گویم که من هرگز به عوض کردن نام پدرم که «غلامعلی» و نام مادرم که «کبرا» است تن نخواهم سپرد.
من در مشهد به دبیرستان رفته ام و زیباترین سال های نوجوانیم را با همۀ شر و شورهایش بر در و دیوار این شهر نوشته ام و در سال های دوری از مشهد، با شنیدن نام مشهد، دلم لرزیده است. و در همین شهر، گوشۀ چادر مادرم در راه حرم در کف کوچک دست کوچکم عرق کرده است... امروز چگونه می توانم این شهر را «کشتارگاه» و یا «سهشگاه» بنامم؟
مگر همۀ نام های جهان نقش شناسه را ندارند؟ چگونه می توان شناسه ای را به کلی باطل کرد؟
اگر مادرم را و پدرم را، که روانشان شاد باد، فریدون و رودابه بنامم، از این دو چه باقی خواهد ماند؟ پاسخ آنانی را که هزاران بار مادرم و پدرم را به نام خوانده اند چگونه بدهم؟
دوستانم را چه کنم؟
این همه نام را چگونه تشییع کنم؟
«اهواز» هم جمع مکسر عربی «خور، هوز ]خوزستان [ » است.
گیرم که شهری آکنده از خاطره های تلخ است، مگر آن دوستم را که سرطان برد، به باد فراموشی سپردم؟...
چنین است که من به سهم خودم با نام های قدیم می مانم... دیگران حتما خود می دانند...
نوشتن «طوس» و «طهران» به صورت «توس» و «تهران» درست است و هنجاری دیگر.
بافروتنی
پرویز رجبی
Labels: درست بنویسیم

