درست بنویسم، درست بگوییم


هر از گاهی یا گهگاهی؟

 

در سال 1342 سازمان کتاب های جیبی کتابی منتشر کرد به نام «لبۀ تیغ» از سامرست موآم که مهرداد نبیلی آن را ترجمه کرده بود و در زمان خود از ترجمۀ فاخری برخوردار بود. من باخواندن این کتاب چنان شیفتۀ آن شدم که بلافاصله به تقلید از راهی که «لاری» شخصیت اصلی داستان پیموده بود پرداختم و شاید هنوز هم مقلد این راهم...

در این کتاب مهرداد نبیلی همواره از اصطلاح «هر از چندی» و «هر از گاهی» استفاده کرده بود که مرا به دل نشست. من از آن روزگار به گونه ای ناخودآگاه و بدون توجه به درستی و نادرستی ساختار دستوری آن از آن سود جسته ام و همچنان می جویم.

امروز نامه ای داشتم از استاد نامدار سخن دکتر جلیل دوستخواه که آن را در این جا می آورم:

«شما در رونوشت ها نکته های زبانی چشمگیری را مطرح و دربارۀ آن ها روشنگری می کنید. از سوی دیگر دیدم در «سیمرغ [i]» ترکیب به باور من بدترکیب «هراز گاهی» را به کار برده اید. کاربرد این ترکیب پیشینۀ درازی ندارد و من نمی دانم نخستین بار چه کسی و بر چه پایه ای آن را به کار برد که بسیار زود هم رواج یافت و همگانی شد. اما هنوز که هنوز است، ساختار این ترکیب بر من روشن نیست و من هیچ گاه آن را به کار نبرده ام و به جای آن «گاهی» یا «گاه گاه» یا «گاه گاهی» یا «گه گاه» یا «گه گاهی» یا «هرچندگاه یک بار» می نویسم».

«خواهشمندم اگر توجیه ساختاری برای کاربرد «هرازگاهی» دارید، مرا هم از آن آگاه فرمایید».

«بدرود جلیل»

 

اعتراف می کنم که با خواندن یادداشت استاد یکه خوردم. بیش از شش ساعت از درهای بسیاری درآمدم و توجیحی نیافتم جز همان برداشتی که از نخست داشته ام:

«هر از گاهی» می تواند قید استمراری باشد. برای نمونه:

در برلین گاهی زمین می لرزد. نه همیشه. گاهی. و ممکن است مدت ها و دهه ها زلزله ای پیش نیاید. اما در بم هر از گاهی (به طور مستمر) زلزله می آید. یعنی بم زلزله خیز است.

ظاهرا این اصطلاح همان است که ابوالفضل بیهقی به صورت «گاه از گاه» می آورد: منوچهر بن قابوس «مردی که وی را حسن محدث گفتندی نزدیک امیرمسعود فرستاده بود، تا هم خدمت محدثی کردی و هم گاه از گله نامه و پیغام آوردی و می بردی».

 

با فروتنی

پرویز رجبی



[i] رمانی که دوسال پیش نوشته ام و آن را بهترین نوشتۀ خود می دانم!

Labels: