خبری از پیرامون خودم



پیشگفتار کتاب تازه ام، ماه عسل ایرانی، که امروز منتشر شد


کتاب با اهمیتی را که در دست دارید، درست سی سال پیش ترجمه کردم و قسمت هایی از آن را در مجلۀ تماشا به چاپ رساندم، که اکنون جز کتابخانه ها و معدودی مجموعه دار کسی به آن دسترسی ندارد. از این روی دوست عزیزیم کیانوش کیانی بر آن شد تا این کتاب را از پراکندگی و انزوا در آورده و در اختیار خوانندگان علاقه مند به مسائل اجتماعی و سیاسی، به خصوص در دورۀ پایانی قاجارها، قرار دهد.

اهمیت ویژۀ این کتاب در این است که درست به روزگاری مربوط می شود که ایران، در یکی از بزنگاه های حساس تاریخ خود، در حال گذراندن بحران انقلاب مشروطیت و مسائل مربوط به آن است.

پیداست که مؤلف کتاب، ویلهلم لیتن، که کنسول وقت آلمان در تبریز بوده، مسائل ایران را به گونه ای دیده است که یک خارجی سیاستمدار می تواند ببیند. چون او کتاب را برای چاپ در برلین نوشته و تصوری هم نداشته است که روزی کتابش در ایران ترجمه خواهد شد، بدون ملاحظه ای که می تواند از خوانندۀ ایرانی داشته باشد، مطالبی را که به نظر خود جالب یافته، بر روی کاغذ آورده است. اما در این گزینش همواره در فکر میهن خود بوده است، که به کارش آید از این دفتر ورقی!

ویلهلم لیتن، کارمند بلندپایۀ سفارت آلمان در ایران، در سپتامبر 1913، در تهران با یک دوشیزۀ آلمانی ازدواج کرد و پس از ازدواج آهنگ رفتن به ماه عسل را داشت که از سوی سفیر آلمان مامور تاسیس کنسولگری آلمان در تبریز و تصدی این کنسولگری شد، تا در روزهای بحرانی، که آذربایجان آشکار در دست روس ها بود، دولت آلمان نیز دستی بر آتش داشته باشد. به این ترتیب، به قول نویسنده، «برخلاف رمان که اغلب با ازدواجی به پایان می رسد، این داستان واقعی با یک ازدواج آغاز می شود».

این کتاب بیش تر یک دفتر خاطرات است تا یک سفرنامه. گزارش رویدادهای سیاسی تبریز و بازی های سیاسی اشغالگران روس و ترک در آذربایجان و به خصوص در تبریز، همانند دفتری برای خاطرات سیاسی است، اما آن جا که نویسنده تبریز را ترک می کند و می خواهد خود را از راه کردستان به بغداد برساند، کتاب هیات یک سفرنامۀ معمولی را پیدا می کند. گاهی هم در کنار دفتر خاطرات و گزارش های سیاسی و سفرنامه، با بخشی رو به رو می شویم که می توان آن را تاریخ محض خواند. مانند مطالبی که دربارۀ انقلاب مشروطیت نوشته شده است. مؤلف که میهن پرستی دو آتشه است،در جای جای نوشته اش می کوشد تا به مخاطب خود، که البته آلمانی ها هستند، بگوید که آلمانی ها در مورد مسائل ایران خیلی منصف، صادق و قابل اعتماد و بسیار متفاوت از روس ها، ترک ها، انگلیسی ها و حتی آمریکایی ها هستند و نشان می دهد که ایرانی ها نیز چنین باوری دارند.

گزارش های روزانۀ لیتن گاهی چنان بی شائبه و خودمانی می شود که گویی او را در حضور داری. از همین رو، این کتاب می تواند برای پژوهشگران تاریخ اجتماعی ایران در آستانۀ جنگ جهانی اول در غرب کشور بسیار سودمند افتد.

از دوشت دانشمندم دکتر کیانوش کیانی هفت لنگ، که با دغدغۀ بسیار بار سنگین ساماندهی برگ های پریشان این ترجمه را بر عهده گرفت، سپاسگزارم. همچنین قدردان و مدیوت دوست سختکوشم، مهدی نوری، هستم که با وسواس و پشتکاری خستگی ناپذیر بسیاری از خطاهای تایپی و لغزش های نوشتاری را از میان برداشت. و سپاس از عباس اسماعیلی که ترجمه را با متن آلمانی مقابله کرد.


پرویز رجبی

زمستان 1385


Labels: ,