درست بنویسیم، درست بگوییم

آیا به کار بردن اصطلاح «خلایق هرچه لایق» درست است؟

 

پیداست که «تاریخ مصرف» برخی از اصطلاح های بازماندۀ از گذشته سپری شده است و امروز دیگر نمی تواند برای مردمان خردگرا از وجاهتی برخوردار باشد. یکی از این اصطلاح های پرکاربرد درمیان عوام اصطلاح «خلایق هرچه لایق» است که گونۀ برگرفته از غربش «هر ملتی سزاوار حکومتی است که دارد» است.

امروز در روزگار خردگرایی با فاصله ای که از نظرهای عوامانه می گیریم، برای این دو اصطلاح هیچ وجاهتی نمی توانیم دست و پا کنیم.

چون امروز عقل سالم و منطق به ما می گوید و می آموزد که اگر این دو اصطلاح درست می بودند، مثلا همۀ مردم لایق کورش نمی توانستند با کشته شدن شهریار بزرگ و دانای خود، یک شبه و به ناگهان به گونه ای دسته جمعی لیاقت خود را از دست بدهند و گرفتار کمبوجیۀ نه چندان خردمند شوند!

تاریخ آکنده است از این نشانه ها. آلمانی های لایق بیسمارک، به ناگهان لیاقت خود را از دست می دهند و گرفتار هیتلر می شوند و جهان و کشور خود را به خاک و خون می کشند و بعد یک شبه لیاقت خود را بازمی یابند و لایق خردمندی چون آدنائر می شوند! و کشورهای به اصطلاح دموکراتیک غربی مدام و در هر انتخابات لایق و نالایق می شوند! مردم شیلی هم با آلنده و پینوشه خود نمونۀ باب دندانی را به دست می دهند.

و خود ما از دورۀ سیاه قاجارها چندبار لایق و نا لایق می شویم!

در این میان پیدا نیست که آرمان و مبارزه چه جایگاهی دارد؟

آیا در سرنوشت ملت ها جز «لیاقت» عامل و یا عامل های تعیین کنندۀ دیگری نقشی ندارند؟

به گمانم باید که در روزگار خردگرایی بیشتر بیاندیشیم...

 

با فروتنی

پرویز رجبی

Labels: