مشروطیت

سالروز انقلاب مشروطیت نزدیک است

سالروز انقلاب مشروطیت دارد نزدیک می شود. پیداست که از چند روز دیگر برخی برآن خواهند شد که نشان بدهند که خسته نشده اند از شعار دادن!

انقلاب مشروطیت سزارین بچۀ ناقص الخلقه ای بود که آش تولدش را در سفارتخانه های روس و انگلیس می دادند و میهمانان آش شله قلمکار، روسوفیل ها و آنگلوفیل ها و ... بودند...

چندتا از شگفت انگیزترین عکس های این انقلاب مربوط به همین آشخوران ها هستند...

... و اما در قرن 21 که هرلحظه معجزه ای علمی و فنی تازه ای دارد، همان به که عدو سبب خیر شود و کرور کرور از این علامه ها را بریزند دور...

در روزگار ما علامه کسی است که سرم و واکسن می سازد و قرص تب بر و بال هواپیما و همین کامپیوتر که وسیلۀ ارتباط میان من و شما و دیگر مردم جهان است...و لاغیر!

از قرن نوزدهم برخی از سوء تفاهم ها به تحول مشهور شدند و هنوز سوء تفاهمی نداریم که باری مثبت داشته بوده باشد. از نمونه های غربی آن می توان از مرحوم علامه ناپلئون یاد کرد و از خاطرات سفر مسکو او... هیچ فکر کرده ایم که اگر مشروطیت را نمی داشتیم چه چیزی کمتر از امروز می داشتیم؟ نخستین دستاوردهای انقلاب مشروطیت تاسیس عدالتخانه بود... و پیدایش مطبوعات... و تاسیس زندان های قانونی...ادبیات دوران مشروطیت را اگر بار هزاران الاغ بکنیم باز انبوهی چرند و پرند می ماند روی دستمان. مگر آنچه که پس از مشروطیت تا پایانش اتفاق افتاد برای اثبات نظر من کفایت نمی کند؟...


چندی پیش موزه ای را در کنار آرامگاه مرحوم جنت مکان باقرخان افتتاح کردند... به خدا اگر این مرحوم امروز زنده می بود، اگر خود دست به خودکشی نمی زد، رسم بودن را به او می آموختند! من نخستین کسی بودم که در وجود آن یکی کاوۀ آهنگر هم تردید کردم و داستان را خوابی پنداشتم که باید به معبرش سپرد. من مایوس نیستم و ترویج یاس نمی کنم. برعکس، امیدوارم و نهال امید می کارم... فقط می گویم برای کاشتن نهال فراموش کنیم علامه ها ی ملال آور را و شعارها را...

به رستاخیز کوچکی در درون خودمان بسنده کنیم...که صد روزگار را کفایت می کند...
اگر دست از طواف نمی توانیم کشیدن، کعبۀ درونمان هم نزدیک است و هم به باورمان نزدیک تر... صاحب خانه هم که خودمان هستیم...

با فروتنی

پرویز رجبی