مورخ که باشی ذهنت مشغول است همیشه

ناتنی ها (5)

سقاباشی

 

امروز داشتم به پسرعموهای نیاکانمان سکاها فکر می کردم و به اشکانیان و به شهر سقز در پیوند با سکاها و سکائیه (آیینی برای طلب باران در خشکسالی) و به استسقا که رسیدم به سقاباشی. چه نام غریبی است این سقاباشی. «سقا» معرب سکای خودمان و «باشی» واژه ای ترکی و به معنای سرکرده. عرب ها می توانند مالک الرقاب باشند و ترک ها مدعی. و ما خودمان بی خیال.   و فراموش کنیم که سقاباشی یکی از کهن ترین خیابان های شهرمان است. با هزاران خاطرۀ مهرآمیزش و نطفۀ هزاران خاطرۀ ساقط اش. برای ما تشنه لبان کوزه به دست!

بیاییم بازگردیم به خودمان. هرچه بیشتر ناتنی روی دستمان بماند، زندگی دشوارتر می شود.

مگر میلیون ها گنجشک غروب های خیابان ولی عصر را که گم کرده ایم بسمان نیست.

از آن یکی کوچۀ دلبخواه که نگو!... و دربند و سر بندش...

 

با فروتنی

پرویز رجبی