ریشه ها

ناتنی ها (49)

نشانی از ریشه ها

منشاء فساد و جایزۀ کلید بهشت!

 

ما معمولا خواجه نظام الملک را، که در نیمۀ دوم سدۀ پنجم هجری سی سال وزارت سلجوقیان را داشته است، گاهی بی آن که حتی یک بار زحمت خواندن «سیاست نامه» یا به نامی دیگر «سیرالملوک» او را به خود داده باشیم، یکی از مردان بزرگ و ارجمند تاریخ ایران می شناسیم. چون آموزگاران ناآگاهمان چنین گفته اند.

من در حال تالیف تاریخ سلجوقیان، در این کتاب جا به جا به برداشت هایی برخورده ام که مغز استخوانم را سوزانده است. برای نمونه چند خط را باهم بخوانیم:

«نبايد كه زيردستان پادشاه زبردست گردند كه از آن خلل‌های بزرگ تولد كند و پادشاه بي فر و شكوه شود. خاصه زنان كه اهل سترند و كامل عقل نباشند و غرض از ايشان گوهر نسل است ]ادامة نسل [‌ كه برجای بماند و هرچه از ايشان اصيل‌تر ]مانند اسب نژاده‌تر! [ بهتر و شايسته‌تر و هرچه مستوره‌تر و پارساتر ] پاستوريزه[ ‌ ستوده‌تر و پسنديده‌تر». 

«و هرآن‌گاهی كه زنان پادشاه فرمانده گردند، هم آن فرمايند و شنوانند و به راي‌العين‌، چنان‌كه مردان احوال بيرون پيوسته مي‌بينند، ايشان نتوانند ديد. پس بر موجب گويندگان كه در پيش كار ايشان باشند، چون حاجبه و خادمي فرمان دهند، لابد فرمان‌های ايشان اغلب برخلاف راستی باشد و از آن‌جا فساد تولد كند و حشمت پادشاه را زيان دارد و مردمان در رنج افتند و خلل در دين و ملك درآيد و خواستة مردمان تلف شود و بزرگان دولت آزرده شوند».  

«به همۀ روزگارها، هرآن وقت كه زن پادشاه بر پادشاه مسلط شده است‌، جز رسوايی و شر و فتنه و فساد حاصل نيامده است‌. اندكی از اين معنی يادكنيم‌، تا در بسياری ديدار افتد: 

اول مردی كه فرمان زن كرد و او را زيان داشت و در رنج و محنت افتاد، آدم بود عليه‌السلام كه فرمان حوا كرد و گندم بخورد تا از بهشت بيافتاد و دويست سال مي‌گريست‌، تا خدای تعالی بر وي بخشود و توبۀ او پذبرفت‌».  

«و هميشه پادشاهان و مردان قوی رای طريقی سپرده‌اند و چنان زندگانی كرده كه زنان ايشان را از دل ايشان خبر نبوده است و از بند و هوا و فرمان ايشان آزاد زيسته‌اند و مسخر ايشان نشده‌اند. چنان‌كه اسكندر كرد».

از پایداری در برایر این برداشت ناتنی پرور خبری ندارم، اما از قدرت خواجه نظام الملک و دوام برداشت او چرا!

دلم به حال مادرانمان می سوزد که چون منشاء فساد بالقوه نامیده شده اند، کلید بهشت را زیر پایشان نهاده اند، به جایزه!

 

با فروتنی

پرویز رجبی