ناتنیها (79)
چه باید گفت؟
و گاهی هم میزنیم به بیراهه.
این اصطلاح بیراهه اصطلاح چندان غریبی نیست. کشورهای بیابانی پربیراههترین کشورهای جهان هستند. به بیابان که درمیآیی، تا دلت میخواهد راههای سرگردان و خودگردان و یکبار مصرف مییابی. این راهها را راههای عشقی هم میتوان نامید!...
ایران کشوری بیابانی است و بهشت سوفسطاییان!...
همین اسست که ما در تعمیر وسائل مکانیک دست بازی داریم و به راحتی میتوانیم چیزی را به جای چیزی دیگر «بخورانیم»... و از «متفرقه» حداکثر استفاده را بکنیم و راضی هم باشیم!... تراشکاری در کشور ما از پیشههای پرمشتری و پررونق است...
و همین است که در بحثها و گفت و شنودها، که نه پای مکانیک در میان است و نه الکترونیک و نیازی هم به تراشکار بیگانه نیست، بهندرت درمیمانیم. مگر اینکه در پیداکردن «یدکی»، «کم بیاوریم» و یا «ببریم»!
یکی از «یدکیهای» معمول که به مصرفکننده هیبتی انسانی و مردمی هم میبخشد، «دستتنگی» است:
«مردم نان ندارند بخورند و تو داری انصاف را به رخشان میکشی»!
«همۀ ناهنجاریها از فقر است»!
«حالا همه چیزمان بهتمام و بهکمال است، تو داری به ریختن آشغال به خیابانها و جادهها ایراد میگیری»!
و «یکی میمرد از بینوایی...»!
الان سه ساعت از نیمه شب گذشته است. دارم کمکم به خودم میآیم و چیزی نمانده است که شرمنده شوم. پرسشهای گوناگونی در ذهنم وول میخورند:
- آیا ثروتمندان و متمکنان از پاکترین، شریفترین، باانصافترین، مهربانترین، نازنینترین و درستکردارترین مردم پیرامون ما و جهان هستند؟
- این سلاحهای کشتارهای دستهجمعی متنوع و رنگ به رنگ را مسکینان جهان ساختهاند؟
- آیا طراحان نقشههای بسیار دقیق انداختن مردم به جان همدیگر، از بی پولی خیلی رنج بردهاند و شبها از خجالت زن و بچه زودتر خود را در زیر لحاف پنهان کردهاند؟
- آیا دستنگی آفرینندۀ خفقان شده است؟
- بمب خردل چی؟
- آیا تکنیکهای «مغزشویی» را مستمندان اندیشیدهاند؟
- آیا مخترع فقر فقیرها بودهاند؟
یا بداخلاقی و احساس ناتنی کردن نسبت به دیگران میتواند ریشههای دیگری هم داشته باشد؟
هوا دارد روشن می شود و من هنوز غرق در تاریکی هستم. غرق در ظلمت مطلق. دارم به بیراهه میافتم. بهتر است فعلا در ذهنم چیزی را به جای چیزی دیگر بخورانم!...
با فروتنی
پرویز رجبی