ناتنیها (82)
اگر هفتاد میلیون عقیده داشته باشم هم زیر خط فقر عقیده قرار دارم!
یکی از خوانندگان «وبلاگ» استاد دوستخواه (ایرانشناخت)، پیام زیر را برای ایشان فرستاده است:
«عزیز جان
اگر نام این سایت را عوض کنی به جای ایران شناخت بگذاری "رجبی شناخت" خیلی برازنده تر است».
حقیقت این است که با خواندن این پیام شرمنده شدم که استاد دوستخواه برای مسالهای «توبیخ» شده است که در پیوند با من است.
چهل و هشت ساعت فکر کردم که چگونه از عهدۀ کار برآیم.
چون ما اهل سرزمینی هستیم که بیش از هفتاد میلیون جمعیت دارد و اگر هفتاد میلیون عقیده و شیوۀ رفتاری هم که داشته باشیم، در زیر خط فقر عقیده و شیوه قرار داریم.
مگر اینکه آمار بسیار دقیقی را از جمعیت درون و بیرون کشورمان داشته باشیم و هرروز با افزودن به عقیدههایمان و شیوههایمان، عقیدههایمان و شیوههایمان را بهروز کنیم.
ما از اهالی ولایتی هستیم که بیدخالت در کارهای بسیار خصوصی همولایتیهایمان روزمان شب نمیشود و شبمان یه صبح نمیرسد.
ما حتی وظیفه داریم که برای شیوۀ وبلاگگردانی دیگران هم که در فضایی مجازی، اما بیکران شکل میگیرد، راه و رسم تعیین کنیم و کاری نداشته باشیم که دارندۀ وبلاگ چه برنامهای را هدف خود قرار داده است.
یافتن راه حلی برای رفع شرمندگیم را یک چیز هم برایم دشوار کرده است:
وبلاگ که روزنامه و مجله و یا کتاب نیست که نوشتۀ کسی جای دیگر نوشتهها را تنگ کند.
پس مشکل چیست؟
هربار که استاد دوستخواه وبلاگش را بهروز میکند، آنقدر مطلب میآورد که آدمی برای خواندن همۀ آنها دچار کمبود وقت میشود، اما نوشتهها آنقدر گوناگون و متنوع هستند که هرکس برابر با سلیقۀ و وقت خود چیزی در آن مییابد.
پس نگرانی چرا؟
من پاسخی نمییابم.
فقط فکر می کنم که ما برابر تعداد هممیهنانمان عقیده نداریم که بتوانیم رضایت همه را جلب کنیم. ما زیر خط فقیر عقیده قرار داریم!
با فروتنی
پرویز رجبی