ناتنیها (88)
خندۀ بیموقع!
چندروز پیش کارگری کاملا ناآشنا با تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، برای انجام کاری کوچک آمده بود. هنگامی که او وارد شد، من پای تلفن بودم. او ناگزیر جلوی یکی از قفسههای کتابخانه به انتظار ایستاد. وقتی تلفن من تمام شد، سلام کوتاهی کرد و بعد با نشاندادن دو جلد کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» از ناظمالاسلام کرمانی، به کوشش سعیدی سیرجانی، گفت:
«مگر بیداری ایرانیان اینقدر طول کشیده است»؟
نگفتم که چند جلد دیگر هم دارد و به خنده بسنده کردم!
امشب تصمیم گرفتم این «حادثه» را بنویسم. غریبه که نیستیم!
با فروتنی
پرویز رجبی