پیام

 

پیام دوست

 

امروز دوباره پیامی دیگر داشتم از دوست خوبم هوشنگ بافکر. این پیام مکمل نوشتۀ من در این باره است که حافظ را یک جاده خوانده بودم:

   

 پرويز عزيز،

قبول مي كنم كه ديوان حافظ يك جاده ست اما خوشتر دارم كه گفته شود يك شاهراه است، چون ده ها و سد ها راه،كوچك راه و كوره راه از آن جدا مي شود. ابتداو انتهاي اين شاهراه يكي ست و اغاز و انجامش بر هم منطبق ست و ازل و ابدش در كنار و جوار هم اند و چون چرخ گردون به دور خودش مي چرخد. در مسيرش مي تواني به چپ و راست بروي، به جلو بروي و هروقت ميل داشته باشي به عقب برگردي. در اين جاده از بايد ها و نبايد ها و محدوديت ها خبري و اثري نيست. هر آن مي تواني واردش شوي و هر زمان كه دلت بخواهد مي تواني از هر جايي كه دوست داري از آن خارج شوي. شبكه اي درهم تنيده از راه ها از آن جدا مي شود همه جا راه است و حتا كژ راهه و بي راهه نيز.راه بلد بايد تا در تار و پود اين شبكه گرفتار نشوي.

عجبا كه شگفت انگيز ترين و پر كشش ترين راه ها در نزد خواجه همان كژ راهه ها و بيراهه هاهستند، چون هم ديده نوازند وهم دل نوازو پر از هزار توها و تو درتو هايي كه بي گمان راه به جايي نمي برند اما آزمودنش كنجكاوي را ارضاء مي كند و اگر خواجه مدد كند پيمودنش به ناگزير راه هاي جديد و پيش بيني نشده اي را نيز پيش پايت مي نهد. اماچه گونه اين بختياري را به دست مي آوري تا از ياري و مدد كاري خواجه بهره مند شوي؟

اگر با زبان خواجه انس بگيري و رندي و زرنگي اش را لمس كني و پس از دسترسي به گنجينه واژگانش آن را در صندوقچه ذهن و دلت جاي دهي و گوشه و كنايه هايش را فهم كني و از بازيگوشي ها، شيطنت ها و حتا شرارت هايش نرنجي وتا رسيدن به مرحله درك مقصود خواجه تاب آوري و به بازي هاي كودكانه و واكنش هاي صادقانه اش توجه كني و با نفس گرفتگي ها و دل نازكي هايت دل نازك و نازينش را به دست آوري   و از نفس گرمش بهره مند شوي. به يقين به جرگه ياران خواجه وارد خواهي شد و او نيز به تدريج و ريز ريز نه تنها بگو ها كه مگو ها را نيز برايت خواهد گفت و در ازا آن چيزي براي خودش نمي خواهد اما براي تو مي خواهد و آن هم با چه اصراري، اماهرگز به خودت نخواهد گفت، اگر اشاراتش را درك كرده باشي مي داني استاداز شاگردش چه انتظاراتي دارد.

 

خواجه عمري خود رهرو بوده بنا بر اين هم ره شناس است و هم رهروان را مي شناسد و نيز ميان كسي كه تنهاهدفش گذر از جاده است و كسي كه نيت بررسي همه جانبه از شاهراه و مناطق اطراف آن را در سر دارد و آشنايي با جغرافيا و تاريخ آن مورد نظرش مي باشد، تفاوت مي گذارد.

اگر هدف،  رفتن از مبدا به مقصد ست، نه راه دور و درازست و نه سخت و دشوار گامي لازم ست تا مقصود حاصل شود. اما اگر هدف گشت وگذار و شناخت همه جانبه و كامل جاده و جهان پيرامون آن باشد هم كاري زمان بر ست و هم بسيار دشوار و حتي اگر نيت خير داشته باشي ممكن ست كار ساز نباشد بايد براي سر درآوردن از اين وادي، عاشق باشي،   با يك دل كه هيچ با سد دل هم كار پيش نمي رود، هزار دل و هزاران ديده لازم ست وهزاران پاي استوار مي خواهد و هزاران جفت كفش پولادي تا بتواني از هر بيراهه و كژراهه اي سر بكشي و در هر پهندشتي خيمه بزني و در درون هر جنگل بكر و نور نديده اي نور به تاباني و قله هاي كوه هاي دور و بر جاده را فتح كني و از بلنداي آن همه جا را ببيني تا ديدي همه جانبه از منطقه داشته باشي.

 

پيمودن اين شاهراه و درنورديدن پيرامون آن، جهان آزمون هاست بايد با سر بلندي آنرا پشت سر گذاري تا دستت به دامن خواجه برسد. اگر مرد ميداني بسم الله اين تو و اين گوي و اينهم ميدان.

بايد زبان وزش نسيم و صداي آبشار و زمزمه جويبار را ياد بگيري و گفتگوي باد وبرگ درختان را به گوش جان بشنوي و نغمه هزار دستان گل جانت را شكوفا كند واز پيام قاصدك بهاري سر در بياوري تاپيام رسان

ميان دل و دلدار شوي. و ياد بگيري كه بيتابي وناله هاي بلبل از ديرنپايي گل را به حساب بي وفايي نگذاري

واشك سحر گاهي گل رابه حساب غم و اندوه نپنداري چراكه شوق ديدار يار اشكش را سرازير كرده چون ارزش لحظه ها را از ژرفاي جان مي شناسد و دم را غنيمت مي داند و ارج مي نهد.و بداني كه سربر آوردن و سر فرو بردن خورشيد تنها طلوع وغروب نيست گذران عمرست كه به تماشا نشسته اي. گاه كنجكاوي و بازي در هواي باز ضروري ست تا سر به هوا نشوي و زماني ديدن در ودشت و گلگشت لازم ست تا از بي هوايي رنجور نگردي. در هنگام گذر ازاين شاهراه ممكن ست هر آن راه و كوره راهي ترا وسوسه كند و بسويش بخواند و تو نيز با شيفتگي و شیدايي به اين دعوت ها لبيك بگويي با ديدن شگفتي ها حيران مي شوي و سر به بيابان مي گذاري يا آن را تاب مي آوري ؟ آيا شب را به سبب سياهي اش دشمن و روز را به خاطر روشناييش دوست مي داري؟

 

 

اگر بيابان و حيوان وكوه وكوير وجنگل و دار و درخت و نبات ممات و رود وجويبار ودشت و بلندي و آبشار را دوست داري و سرود ورود و شادي و سرور را دوست داري و بركه و درياچه و دريا را مي پسندي و اگر عاشق خلقتي و مور دانه كش و حمار بار كش را نمي آزاري و بيداد را تاب نمي آوري و با همه آزادگي غلام حلقه به گوش آني شوي كه آني دارد به آستان پر از رنگ خواجه كه عاري از هر رنگ و نيرنگي ست گام گذاشته اي. و اگر اهل دلي و مايلي خواجه رخصتت مي دهد كه در كنارش شگفتي ها ببيني. و اگر اهل دلی و مایلی خواجه رخصتت می‌دهد که در کنارش شگفتی ها ببینی و پاسخ پرسش های درونت را بگیری. اما هشدار كه اين رند نظر باز و سياحتگر دنياي بيرون و كاوشگر جهان درون مسافران و سياحتگران حرفه اي و عاشق را از گردشگران فصلي و موسمي باز مي شناسد. با گروه اول آسان كنار مي آيد و چيزهایی را كه دوست دارند ببينند نشانشان مي دهد و مي گذارد طبق ميل و سليقه شان از مزرعه جانش و باغ وجودش خوشه چيني و گل چيني كنند. اما با مردان مرد و حريفان ميدان نبرد سخت مي گيرد و شيطنتش دايمي ست و گوشه وكنايه هايش دم به دم و شوخ وشنگي اش بي وقفه ست و هفت خان هاي جور واجور بر سر راهشان قرار مي دهد ودر گذر از موانع گاهي از روي شرارت به آنان پشت پايي هم مي زند اما در نهايت رندانه به آنان ياري مي رساند تا به رستگاري برسند. حسن همراه خواجه در اين ست كه گمگشتگي ات هميشگي نيست. اگر سالكي صادق باشي بازگشت به كنعانت را نويد مي دهد و اگر مسافركشتي شكسته و يا در گل نشسته اي باشي باد شرطه را به كمكت مي فرستد. چنان چه با ريب و فريب خود را در دام جام انداخته باشي عسس را به جانت مي اندازد و اگر به عمدا خود را در خوان هوس مهمان كرده باشي مفتي و شارع را به سراغت مي فرستد و اگر قدر طريقت را نمي داني شمشير تيز شريعت را نشانت مي دهد تا قدر عافيت را بداني.

 

خواجه اما آني رهايت نمي كند و گام به گام ترا بسوي رهايي از خود و ديگران پيش مي راند تا به آزادي خدادادي و به زبان ديگر به آزادي ازلي دست يابي و از صافي هاي گوناگون عبورت مي دهد تا پاك و شفاف شوي تا تطهير شوي و كاري مي كند كه نه تنها زبانت با تو همدل مي شود بلكه دلت با تو به همزباني مي رسد. چون رفيق شفيقي نا كجا آباد را نشانت مي دهد و حتا به سر و گوش به آب دادن در آن و سر زدن به آن تشويقت مي كند. و آن گاه كه بن بست و ناكجاآبادي را با تن وجانت آزمودي و نتيجه اش را دريافتي راه كجا آباد وبرون رفت را نشانت مي دهد

 

هوشنگ

 



--
PARVIZ.RAJABI@GMAIL.COM