روزنوشت

 

 

 غفلت ما

و فن‌آوری دروغ!

 

یک نگرانی دیگر برای همۀ آن‌هایی که نگران نام خلیج فارس هستند

 

 

مورخ که باشی ذهنت مشغول است همیشه! به ویژه این‌که نمایشگاه کتاب باشد و همه جا صحبت از کتاب باشد و شاعر و نویسنده. متاسفانه هنوز هیچ‌کدام از «تذکرةالشعرا»ها به زندگی حقیقی شاعران و نویسندگان نپرداخته‌اند و جای ناگفته‌های زیادی دربارۀ اهالی ولایت قلم خالی مانده است... برای نمونه هنوز جز داستان «بوی جوی مولیان» رودکی، چیزی دربارۀ بنیان‌گذار سخن پارسی نمی‌دانیم. و لابد تا نمایشگاه سال بعد نیز اتفاقی نخواهد افتاد!

..... هنگامی که در سال ۱۹۵۶ دانشمندان شوروی به استخوان های رودکی دست يافتندُ ستون فقرات و دنده‌های شاعر را شکسته یافتند و دریافتند که سر او را روی آتش نگه داشته بوده‌اند... که لابد این حرکت نامتعارف منجر به نابينايی او شده بود.

آن‌هايی که او را کور مادرزاد دانسته‌اند، فراموش کرده‌اند که شاعری که کور مادرزاد باشد نمی تواند بسرايد:

زلف ترا جيم که کرد، آن که او

خال ترا نقطه ی آن جيم کرد

وان دهن تنگ تو گويی کسی

دانگکی نار به دو نيم کرد

... وبعید به نظر می‌آید که شاعری حساس و دل‌نازکی مانند رودکی خود اشاره‌ای به کوری خود نکرده بوده باشد...

آن هم شاعری که از فروریختن دندان‌هایش غمین بوده است...

منظورم این است که فن‌آوری دروغ سابقه‌ای طولانی دارد در نزد شاهان!

با فروتنی

پرویز رجبی



--
PARVIZ.RAJABI@GMAIL.COM