من ایرانیم، اما هرگز سوگند نخواهم خورد که من ایرانیم!
و من مَردم، اما هرگز برهنه نخواهم شد که ثابت کنم که من یک مردم!
و باور دارم که نه کسی در مرد بودم تردید خواهد کرد و نه در ایرانی بودنم. اصلا درست به این خاطر که ایرانی هستم برای رفتن به کشورهای دیگر گرفتن ویزا برایم دشوار است... یعنی بدون اینکه سوگند بخورم، همه ایرانی بودنم را میپذیرند و من هم بیدرنگ افتخار میکنم. حتی اگر هیچ کشوری به من روادید ندهد...
این مقدمه را برای این آوردم که متاسفانه برخی از ایرانیان به نام خلیج فارس و برخی دیگر به نامهای ایران و ایرانی و فارس و فارسی، با تعبیرها و برداشتهای گوناگون، حساسیت پیدا کردهاند...
واقعا وای برما که این قدر تحریکپذیر هستیم که متاسفانه گروهی از افراد باسواد ما میروند جلو سفارتخانهای که به زحمت عنوان سفارتخانه را یدک میکشد، فریاد می زنند که خلیج فارس و جزایرش ایرانی هستند!
مثل اینکه مردم آمریکا جلو سفارت هائیتی تجمع کنند و فریاد بزنند که مثلا نیواورلئان مال آمریکاست!..
دیروز پیامی داشتم از دوستی فرهیخته که دلسوخته نوشته بود که در تصنیفی از انتشارات شرکتی به جای خلیج فارس تنها به عنوان خلیج بسنده شده است و فورا باید سی دیهای چاپ شده جمعآوری شوند.
من از این نگرانی این طور برداشت کردم که پس از این برای دریای مازندران هم نباید به عنوان دریای تنها بسنده کنیم... و فراتر از این فکر کردم که هرگاه اشاره به مادرم و پدرم می کنم، باید نام آن ها را از قلم و یا از زبان نیاندازم!..
من فکر میکنم این تاکیدهای ما رقیبان تازهکار را به کار نادرستشان تشویق میکند. واقعیت این است که جز مقامهای ذیصلاح دولتی کسی نمیتواند از من برای هر اشارهای که به مادرم میکنم، سراغ نام او را هم بگیرد.
من ایرانی هستم و هرگز سوگند نخواهم خورد که من ایرانیم. خلیج فارس هم از سیاهیهای تاریخ نامش خلیج فارس بوده است و من به نام مورخ هرگز سوگند یاد نخواهم کرد که آبهای جنوب کشورم فارس نامیده میشوند. این سوگند به غرور ملی من آسیب میزند. به خدا دست برداریم از این کار غرورشکن. یاوهگویان نباید قدرت و فرصت عصبیکردن ما را بیابند...
میهمان یا رهگذر خارجی حق ندارد از من سند مالکیت خانهام را بخواهد...
دربارۀ ایران و فارس هم بحثی در همین حدود وجود دارد که در آینده به آن خواهم پرداخت...
با فروتنی
پرویز رجبی