^گفتوگویی مدنی در اعماق تاریخ
^حتماً در اعماق تاریخ و گذشتههای بسیار دور هم قومها و ملتهای متخاصم، پیش از این كه دست به اسلحه ببرند، گاهی شانس گفتوگو را میآزمودهاند. در كتاب تاریخ جنگ پلوپونزی، نوشتۀ توكیدیدِس، به گفتوگویی میان مردم جزیرۀ مِلوس و آتنیها در تابستان سال 416 پیش از میلاد برمیخوریم كه در اینجا آشناشدن بدون تفسیر با آن، كه حدود 2400 سال پیش انجام گرفته است، میتواند در مقام قدیمترین گفتوگویی كه میشناسیم، آموزنده باشد:
^آتنیها در كنار شهر مِلوس اردو زدند و پیش از آغاز جنگ نمایندگانی را برای گفتوگو به داخل شهر فرستادند. شهر مِلوس به این نمایندگان اجازه نداد كه در برابر مردم سخن بگویند و به آنها گفتند كه تنها با سران حكومت میتوانند رویاروی شوند.
^نمایندگان آتن گفتند: شما از این روی با حضور مردم مخالف هستید كه میترسید آنها شیفتۀ سخنان ما بشوند. پس دست كم خودتان به همۀ نكتهای حرفهای ما توجه كنید و اگر سخنی شما را خوش نیامد، بیدرنگ حرف ما را قطع نكنید.
^نمایندگان مِلوس: ما مخالف گفتوگو در فضایی آرام نیستیم. این رفتار جنگجویانۀ شماست كه با پیشنهادتان هماهنگ نیست. شما خود را قاضی گفتوگویی كه خواهیم داشت میدانید. بنابراین اگر حق با ما باشد، با ما خواهید جنگید و اگر تسلیم شویم ما را بندۀ خود خواهید پنداشت.
^نمایندگان آتن: شما باید بدون سوءظن همۀ توجه خود را صرف نجات شهرتان از ویرانی كنید. اگر بنای درك واقعیت را ندارید بهتر است كه در همین جا به گفتوگو پایان دهیم و اگر میل دارید كه به پیشنهاد ما عمل كنید، بگذارید به گفتوگو ادامه دهیم.
^نمایندگان مِلوس: طبیعی كه ما در وضعیتی كه قرار داریم، نگران باشیم. حق با شماست. اینك كه پای رهایی شهرمان در میان است، گفتوگو را به شیوهای كه شما پیشنهاد میكنید پیمیگیریم.
^نمایندگان آتن: ما بیآب و تاب سخن راندیم و نگفتیم كه چون سپاه ایران را شكست دادهایم، میخواهیم بر شما هم فرمان برانیم. بكوشید، تا به شیوۀ هر دو طرف، چیزی را از گقتوگو به دست آورید كه به دستآوردنش میسر است. ما و شما میدانیم كه در ارتباطهای آدمیان، از حق زمانی میشود حرف زد كه قدرتها برابر باشند. در غیر این صورت طرف قوی هركاری را كه بخواهد انجام میدهد و طرف ضعیف چارهای جز تحمل ندارد!
^نمایندگان مِلوس: چون مجبورمان میكنید كه از حق صرف نظر كنیم و تنها به نفع شما فكركنیم، پیشنهاد میكنیم كه به اصلی بیندیشیم كه به سود هردو طرف است و حق را پایمال نمیكند. این اصل این است كه طرفی كه به مخاطره افتاده است، امیدوار باشد كه به حكم انصاف میتواند از استدلالهایی هم كه فاقد دقت ریاضی هستند استفاده كند.
^نمایندگان آتن: اگر هم روزی قدرت ما از هم بپاشد، ما نگران آینده نخواهیم شد. چیرگی قومی بر قومی دیگر نمیتواند مایۀ وحشت باشد. وحشتناك این است كه زیردستان دولتی حاكم سر به طغیان بگذارند و دولت را از پای درآورند. امروز هدف ما از این گفتوگو این است كه بر شما روشن كنیم كه ما برای بزرگتر كردن قدرتمان نزد شما آمدهایم و هدف گفتوگوی امروز حفظ سلامت شهر شما است. این سلامت به سود هردو طرف است. وگرنه چیره شدن بر شما زحمتی ندارد!
^نمایندگان مِلوس: چگونه ممكن است كه ما بنده باشیم و شما خداوندگار و این حالت برای هردوی ما سودمند باشد؟
^نمایندگان آتن: شما اگر تسلیم شوید، ما از نابودكردن شما چشم میپوشیم و این به سود شماست!
^نمایندگان مِلوس: پس آماده نیستید كه نه دوست باشیم و نه دشمن؟
^نمایندگان آتن: دشمنی شما زیانی برای ما ندارد، اما دوستی با شما را شهرهای زیردست ما نشانۀ ضعف ما خواهد دانست. این شهرها كینۀ شما را نسبت به ما از نیرومندی ما خواهند دانست.
^نمایندگان مِلوس: پس شما جایگاهی را برای رفتاری عادلانه نمیشناسید؟
^نمایندگان آتن: مردم ما فرقی را میان حق و ناحق نمیبینند. تسلط ما بر شما هم بر وسعت قدرت ما میافزاید و هم بر میزان امنیت ما. از این روی طبیعی است كه شما تسلیم ما شوید!
^نمایندگان مِلوس: فكر نمیكنید كه رفتار شما با ما دشمنی دیگر شهرهای منطقه را بر علیه شما خواهد انگیخت؟
^نمایندگان آتن: ما نگران شهرهای قاره نیستیم، نگرانی ما مربوط میشود به جزیرههایی كه هنوز تبعیت از ما را نپذیرفتهاند. اینها ممكن است كه دست به كار نا سنجیدهای بزنند كه هم برای خودشان زیانآور باشد و هم برای ما.
^نمایندگان مِلوس: فكر نمیكنید كه ما در صورت تسلیمشدن به بزدلی متهم خواهیم شد؟
^نمایندگان آتن: نه! مس ئ'له شما این است كه یا باید با تسلیمشدن به دشمن نیرومند خود را رها سازید یا با او درآویزید.
^نمایندگان مِلوس: ما میدانیم كه اگر تسلیم شویم همۀ امید خود را از دست میدهیم، اما اگر بجنگیم این امید وجود دارد كه شاید از پای درنیاییم.
^نمایندگان آتن: البته امید تسلی میبخشد، اما امید صرف نوعی اسرافكاری است كه باعث تباهی میشود.
^نمایندگان مِلوس: باور كنید كه ما اینها را میدانیم، اما امیدواریم، كه چون پای حق در میان است، خدایان به كمك ما بیایند.
^نمایندگان آتن: شناختی كه ما از خدایان و آدمیان داریم ما را به این نتیجه رسانده است، كه به حكم قانون طبیعت، همیشه قوی بر ضعیف حكومت میكند. این قانون پیش از ما وجود داشته است و تا به ابد وجود خواهد داشت. ما ساده دلی شما را میستاییم، اما به ابلهی شما غبطه نمیخوریم.
^توكیدیدِس سپس ادامۀ گقتوگویی را میآورد كه بر سر امكان یاری رساندن اسپارتیان به مِلوسیها انجام میگیرد. سر انجام نمایندگان آتن در خطابهای طولانی میگویند:
^غرض شما از این گفتوگو این بود كه راهی برای رهایی بیابید، در حالی كه بیشترین تكیۀ شما بر امید بود! احساس شرف احساس فریبندهای است كه به هنگام خطر از پای میافكند.
^نمایندگان مِلوس: تصمیم ما همان است كه پیشتر بود.
^نمایندگان آتن گفتند: پیداست كه شما به آینده بیشتر دل میبندید تا به آنچه كه پیش چشم دارید و آیندۀ نامعلوم را چون مطابق آرزوی شماست واقعیت میپندارید!
^چون از این گفتوگوی مدنی نتیجهای گرفته نشد، كار به جنگ كشید و مِلوس از پای درآمد. به عبارت دیگر این همان شد كه سوفسطاییان یونان میگویند، كه در قانون طبیعت ماهیهای بزرك ماهیهای كوچك را میبلعند. در آن روزگاران، آتنیان نمیتوانستند بدانند كه در قرن بیستم حتی هیتلر و موسولینی به ماهی كوچك سویس نگاهی چپ نخواهند انداخت.
^در امان ماندن سویس نه از خوششانسی و از سر تصادف بود و نه ناشی از قراردادهای مدنی، بلكه حاصل مصلحت چنین بود. در بیشماری از خانههای جهان، عنصری زیبا بر لب طاقچه است. گاهی صاحبخانهای، كه از بتپرستی بیزار است، در حراست از بتی كه بر طاقچه دارد بسیار میكوشد. شاید سویس بتی باشد بر لب طاقچۀ مدنیت جهان!