ترازوی هزارکفه

^2. 2:

^مدنیت ایلام 

 

^قوم دیگری كه از ناحیۀ جنوب شرقی‌، مزاحم همیشگی حكومت‌های آشور و بابل بود، قوم هنوز ناشناختۀ ایلام بود، كه با برآمدن هخامنشیان‌، برای همیشه در قوم‌های ایرانی ادغام شد. به طوری كه ایرانیان اغلب تاریخ ایلام را در كنار تاریخ خود می‌آورند و به مردم ایلام نوعی هویت ایرانی می‌دهند.

^آگاهی باستان‌نگاران دربارۀ ایلامی‌ها، با حضوری حدودی دو هزار ساله در تاریخ سیاسی‌، نظامی‌، مدنی و فرهنگی جالب‌ِ توجه در جنوب غربی ایران باستان (حدود 2500 تا 640 پیش از میلاد)، بسیار اندك است‌. نگاهی كوتاه به تاریخ مدنیت ایلام نیز ملال‌آور خواهد بود، اما چون آشنایی با این مدنیت نیز برای آشنایی با مدنیت ایران ضروری است‌، نمی‌توانیم دست كم از سده‌های پایانی عمر طولانی این مدنیت مهم باستانی صرف نظر كنیم‌! 

^نخستین آشنایی با حضور ایلامی‌ها را باید مدیون تورات باشیم كه بیشتر از 20 بار نام ایلام را آورده است‌. البته به صورت سامی‌ِ «عیلام‌». برای نمونه در سال 30 میلادی‌، در میان شاهدان یهودی عروج مسیح مردمی نیز از ایلام حضور داشته‌اند. در سِفر پیدایش با این‌كه از ایلام در مقام نخستین پسر سام یاد شده است‌، به گمان‌، بیشتر قلمرویی جغرافیایی منظور نظر بوده است‌. چون ایلامی‌ها در همسایگی شرقی بین‌النهرین مدت‌ها زیر فرمان قوم‌های سامی قرار داشتند.

 

^O

 

^سده‌های پایانی تاریخ ایلام (ایلام نو، 750-640 پیش از میلاد) با تخت‌نشینی هومبان نیكاش (742-717 پیش از میلاد)، بنیان‌گذار سلسلۀ جدید در ایلام آغاز می‌شود. در این دوره است كه سرنوشت مدنیت ایلام با یك سلسله از برخوردهای دوران ساز با بین‌النهرین و سرانجام با درون فلات ایران رقم می‌خورد و پایان عمر دوهزار سالۀ خود نزدیك می‌شود.

^جالب توجه است كه به هنگام بررسی تاریخ روزگاران كهن و دور، مدنیت‌ها زمانی فعال می‌شوند و از پشت پرده بیرون می‌آیند كه با همدیگر برخورد پیدا می‌كنند. گاهی آدمی با خود می‌گوید، اگر جنگ نمی‌بود نه خبری از تاریخ گذشتگان برجای می‌ماند و نه نشانی از دوره‌های طلایی‌! مثل این‌كه باید پذیرفت كه جنگ در ماندگاری نشانه‌های مدنیت‌های كهن نقشی تعیین‌كننده دارد!

^اینك مادها و پارس‌ها نیز وارد قلمرو تاریخ می‌شوند. این بار ایلامیان برای مقابله با آشور با بابل از در دوستی درمی‌آیند. جانشین هومبان نیكاش بار دیگر خودرا شاه انشان و ایلام می‌خواند و سپس چندین شاه ایلام پیاپی برای یكدیگر جا خالی می‌كنند. در تاریخ ایلام بركناری پیاپی چند شاه بی‌سابقه بود. این امر نشان می‌دهد كه امپراتوری ایلام در آستانۀ فروپاشی قرار داشت‌. پس از كودور ناهونته‌، سلطنت به دست هومبان نیمِنا (692-687 پیش از میلاد) افتاد. در میان نیروهای این شاه‌، برای نخستین بار به نیرویی از پارسواش نیز برمی‌خوریم‌. ظاهراً در این زمان پارس‌ها در بخشی از انشان سكنا گزیده بوده‌اند. پس از هومبان نیمِنا، هومبان هالتاش اول (687-680) و پسر او شیلهاك اینشوشینك دوم (680-668) به سلطنت رسیدند.

^از این پس سال‌های پایان عمر كشوری به نام ایلام قابل شمارش است‌. اورتَكی (663-674 پیش از میلاد)، فرمانروای بخشی از ایلام‌، كه قبلاً هوادار آشور بود، با استفاده از موقعیتی كه فراهم آمده بود به سرزمین بابل حمله برد. به آشوربنی‌پال خبر رسید كه ایلامیان سرزمین اكد را مانند ملخ پوشانده‌اند. این حملۀ اورتكی آغازگر جنگ‌های پیاپی میان آشور و ایلام شد. آشوربنی‌پال به جنگ با ایلام پرداخت و پس از مدت‌ها كشمكش سرانجام در سال 639 پیش از میلاد، آشوریان پیروز شدند و ایلام و پایتختش ویران شد.

^در سال 663 تِمْپْتی هومبان (653-668 پیش از میلاد) با اعمال زور به سلطنت ایلام می‌رسد و 60 شاهزادۀ ایلامی به دربار آشوربنی‌پال پناهنده می‌شوند. شاه جدید دوباره مواضع ایلام در شرق كشور را مستحكم می‌كند، اما با حملۀ سپاه آشور، در سال 659 پیش از میلاد، در كنار رود اولای شكست خورده و آشوریان سر اورا، همان‌گونه كه بالاتر اشاره كردیم‌، برای آشوربنی‌پال می‌فرستند.

 

^در برخورد مدنیت‌ها با یكدیگر، روی سر دشمن خیلی حساب می‌شود. شاید از این روی است كه اصطلاح «سران‌» مانند «سران جهان‌» و یا «سران كشور» درست شده است‌! شاه سلطان حسین صفوی با سپردن اختیار سرِ خود به محمود افغان نشان داد كه به اهمیت مس ئ'له پی‌برده است‌. اگر مورخی تنها داستان سرهای بریدۀ فرمانروایان و سرداران را جمع‌آوری كند، برای مبحث برخورد تمدن‌ها منبع خوبی فراهم می‌آید.   

 

^در سال‌های 647 و 646 سپاه آشور دوباره به شوش حمله می‌كند و تا كوهستان‌های شرقی ایلام پیش می‌رود. كورش اول هخامنشی‌، شاهك پارس‌ها با سپردن پسرش به عنوان گروگان دست نشاندگی خودرا اعلام می‌كند. در سال 646 شوش به دست سپاه آشور با خاك یكسان می‌شود و بازماندگان شهر به سامره و فلسطین كوچانده می‌شوند.

^هومبان هالتاش سوم (644-648 پیش از میلاد)، كه به كوهستان پناهنده شده بود، به دست جنگجویان كوهنشین اسیر شده و تسلیم آشوریان می‌شود و به این ترتیب ایلام برای همیشه هویت خودرا به نام یك كشور یا یك مدنیت از دست می‌دهد و دیگر حتی مرگ آشوربنی‌پال و اضمحلال قدرت آشور برای احیای مجدد ایلام كاری از پیش نمی‌برد. اینك شمال ایلام در دست مادها بود و منطقۀ شرق كشور در دست پارس‌ها.

 

^باید ایلامی‌ها، به رغم برداشت‌های زیادی كه از فرهنگ بین‌النهرینی داشتند، مدنیت فرهنگی كاملاً متفاوت از همسایگان خود داشته بوده باشند. آشوری‌ها و بابلی‌ها آنان را «ایلامی‌های بدجنس‌» می‌نامیدند. ایلامی‌ها در چشم سومری‌ها «اوباش‌» و در عین حال «نازك نارنجی‌» بودند. یك ضرب‌المثل سومری می‌گوید: «ایلامی مریض كه می‌شود دندان‌هایش به هم می‌خورد». سومری‌ها عقیده داشتند كه ایلامی‌ها مردمانی هستند پرمدعا و حریص‌.

^جغرافی‌دان‌های صدر اسلام خوزی‌ها (ایلامها) را مردمی زشت‌، سیری‌ناپذیر، ستیزه‌جو و خسیس معرفی می‌كنند. در هر حال پیداست كه ایلامی‌ها برای همسایگان بین‌النهرینی خود مردمی خوفناك بوده‌اند، كه در سرزمین جادوگران و ارواح خبیث می‌زیستند و با این‌كه منابع بومی چهرۀ دیگری از ایلامیان‌، مخصوصاً در زندگی خانوادگی‌، نشان می‌دهند، به گمان همۀ برداشت سومری‌ها، بابلی‌ها و آشوریان از ایلامی‌ها نادرست نبوده است‌.

^شناخت این فرهنگ و تمدن به كمك تصویرهای نقش بستۀ بر آجر و مهرهایی كه از هزارۀ سوم پیش از میلاد به دست باستان‌نگاران افتاده اند تا حدودی امكان پذیر است‌. در این تصویرها از چشم‌انداز كشتزارها و شیوۀ كار كشاورزان و دامداران گرفته تا حیات وحش و شكار جانوران و انواع سلاح از قبیل تیر و كمان‌، نیزه و بیل سركج به چشم می‌خورند. در حالی كه گاوها در نزدیك شهر می‌چرند در كنار آن‌ها كوزه‌هایی قرار دارند، كه برای دوشیدن آماده اند. یا شبانان بزهارا به طویله‌ای گلی می‌رانند كه ظاهراً متعلق به یك خانۀ متمكن است‌. در مزرعه مردان به طور گروهی كار می‌كنند و با سه‌شاخ‌هایی در دست در حال برداشت محصول‌اند. از تاریخی پیش‌تر حتی داسی از گل پخته در دست است‌. با مهری از حدود 3 هزار پیش از میلاد، با شیوۀ شخم زدن نیز آشنا می‌شویم‌. زنان نیز در كار كشاورزی مانند چیدن خرما سهیم‌اند. در شهر نیز زندگی پر جنب و جوشی به چشم می‌خورد. در تصویر گویایی كه متعلق به یك كارگاه كوزه‌گری است با انواع كارهای مربوط به این صنعت آشنا می‌شویم‌. زنان در كارگاه‌ها نیز مشغول‌اند. آنان‌، در حالی كه بر كُنده‌ای چارپایه مانند و یا بر روی زمین نشسته‌اند، بیشتر با كار ریسندگی سرگرم‌اند. كار ذخیره سازی و انبار كردن غله از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است‌. كندوهای گلی با ردیفی از گنبد بر سقفی مسطح كه پنجره‌های كوچكی برای جریان هوا در پیرامون دارد، نقش یك مهر است‌. برای انباشتن غله پلكانی به بالای كندوها منتهی می‌شود. كارگران غله را با كیسه و كوزه‌، بر روی شانه و یا روی سر به بالا حمل می‌كنند. سكویی در زیر كندوها مانع تماس آن‌ها با زمین می‌شود. كندوهای زیر زمینی نیز وجود داشت‌. در متنی ریاضی‌، كه از شوش به دست آمده است‌، منشیانی كنار كندو نشسته و غلۀ تحویلی را ثبت می‌كنند.

^روی هم رفته به نظر می‌رسد كه ایلامی‌ها در امور دیوانی و حسابرسی به پیشرفت‌هایی نایل آمده بوده اند. بی دلیل نیست كه در تشكیلات منظم دیوانی دربار هخامنشیان‌، به ویژه داریوش‌، ایلامی‌ها در كنار بابلی‌ها از مقام تعیین كننده‌ای برخوردار بوده‌اند. بهترین دبیران هخامنشی ایلامی بودند و اسناد بایگانی عظیم هخامنشی كه به زمان ما رسیده‌اند به خط و زبان ایلامی است‌. ایلامی‌ها از اختراع خط تصویری در حدود 3000 پیش از میلاد، وسیلۀ سومری‌ها، برای سامان‌دهی امور اداری غافل نماندند. نخستین لوح‌های گلی ایلامی كه با خط تصویری به دست آمده از حدود 2900 پیش از میلاد است‌. گمان نمی‌رود كه بتوان این خط را بازخوانی كرد. از شكل تصویرهای به دست آمده پیداست‌، كه این به اصطلاح نبشته‌ها، اسناد حساب و كتاب مربوط به فرآورده‌های كشاورزی و دامداری است‌. در سده‌های پس از 2900 پیش از میلاد ایلامی‌ها، مانند سومری‌ها، از این خط تصویری خط هندسی‌ِ (مخطط) خودرا احتمالاً با 80 نشان هندسی ساختند. همۀ نبشته‌های بازمانده با این خط از 2250 پیش از میلاد است‌.

^در سال 2220 پیش از میلاد، خط هندسی نیز متروك شد و جای خودرا به خط میخی برگرفته از اكدی داد. این خط تا سقوط پادشاهی ایلام در 640 پیش از میلاد دوام آورد. سهم ایلام در پیدایش خط میخی فارسی باستان بسیار تعیین كننده است‌. به عبارت دیگر خط میخی فارسی باستان مدیون مدنیت ایلامی‌ها در اقتباس خط از بین‌النهرین و تكامل بخشیدن به آن است‌. چون نبشته‌های داریوش و دیگر شاهان هخامنشی اغلب به سه خط فارسی‌، بابلی و ایلامی اند، دانشمندان توانسته‌اند تا حدود زیادی نبشته‌های خط میخی ایلامی را بازخوانی كنند.

^از نشانه‌های كه در دست است پیداست كه در فرهنگ ایلامی دین نیز نقش تعیین كننده‌ای دارد. البته به رغم وجود معبد عظیم چغازنبیل (تپۀ زنبیل‌) در 40 كیلومتری جنوب‌ِ جنوب‌ِ شرقی شوش و در نزدیكی ساحل راست دز، قلمرو و چگونگی دین ایلامی‌ها نیز مانند تاریخ و تمدن این قوم در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. در این‌جا اونتاش ناپیریشا (1275-1240 پیش از میلاد)، شاه ایلام‌، حدود 1250 شهر مقدسی به نام دور اونتاش بنا كرده است كه در مركز آن برج غول‌پیكر چغازنبیل (زیگورات چغازنبیل‌) قرار داشته است‌. بابلی‌ها بناهایی از این دست را، كه از هر سو به شكل پلكان است‌، زیگورات می‌نامیدند.



--
PARVIZ.RAJABI@GMAIL.COM