5
میراث ساسانیان برای مدنیت اسلام
سقوط اشكانیان منجر به یك تحول عظیم دینی - اجتماعی شد. ساسانیان در برخورد با مسایل دینی شیوهای كاملاً متفاوت از اشكانیان را پیش كشیدند. گزینش این شیوه از نظر مدنی چنان آسیبی بر گوهر و بدنۀ فرهنگ و مدنیت ایران وارد كرد كه هنوز هم نشانههایی از آن به چشم میخورد. ساسانیان برای دستیابی به یك حكومت مركزی نیرومند، كوشیدند با محمل قرار دادن دین و جابهجا كردن و گاهی تحریف مسایل دینی و همچنین با بنیان آتشكدهها و پرستشگاههای یكنواخت و آفرینش وحدت دینی، به تسلطی بی چون و چرا دست یابند.
5. 1:
سهم انوشیروان در رنسانس اروپا
برای حجم كم این رساله تنها اشاره به نقش انوشیروان در شكلگیری مدنی شاهنشاهی ایران كفایت میكند. تحول مدنی و فرهنگی زمان انوشیروان ساسانی از این روی دارای اهمیت ویژه است، كه بسیاری از دستاوردهای آن در دوره اسلامی و آغاز نهضت مدنی و فرهنگی در جهان اسلام كه به كمك ایرانیان انجام گرفت، الگوی كارهای علمی و فرهنگی قرار گرفت. حتی میتوان از ادامۀ كارهای علمی و فرهنگی زمان انوشیروان در دورۀ نهضت علمی در جهان اسلام سخن به میان آورد.
انوشیوان، در مقایسۀ با دیگر شاهان، به پادشاهی دادگر شهرت یافته است و برخی از مسلمانان برخود میبالند كه پیامبرشان در زمان فرمانروایی شاهی عادل چشم بر جهان گشوده است و این حدیث معروف است كه «ولدت فی زمن الملك العادل و هو انوشروان».
برخی نیز او را دروغزن، پولپرست و سوگندشكن نیز خواندهاند. در هر صورت در دانشپروری او تردیدی نیست و امروز تردیدی نیست كه انتقال دستاوردهای نهضت علمی دورۀ عباسی در جهان اسلام به اروپا در زیرساخت رنسانس اروپا نقش بسیار تعیین كنندهای داشته است. از سوی دیگر چون آبشخور این نهضت در ایران، به ویژه ایران دورۀ انوشیروان، قرار دارد، میتوان در مقدمۀ تاریخ رنسانس جای ارجمندی نیز برای انوشیروان گشود!
در حقیقت دورۀ عباسی برای نهضت علمی خود میوۀ درخت تناوری را چید كه نوشیروان كاشته و پرورانده و به بار نشانده بود. عصارۀ همین میوه بود كه به كام سردمداران رنسانس خوش آمد و به آنان پویایی بخشید. این ادعا را اروپاییان با كراهت میپذیرند و شگفتانگیز است كه ایرانیان شجاعت پذیرفتن آن را ندارند و بسیاری از ایرانیان شیفتۀ مدنیت اروپا و به اصطلاح اون ورِ آب از شنیدن این موضوع گوششان آزارده میشود. گویی اینان روا نمیبینند كه ذرهای از بزرگی مغربزمین كاسته شود! البته خاطرات تلخ بیشماری به بدبینی یا ناباوری اینان دامن میزند. خاطرات تلخ بیشماری ایرانیان را از خود بیگانه كرده است...
به گزارش ابنندیم انوشیروان با نوشتههای افلاتون، توكیدیدِس و دِموستِنِس از طریق ترجمههای پارسی و سریانی آشنا بود. خلاصهای از منطق ارسطو به صورت نسخهای خطی در موزۀ بریتانیا نگهداری میشود، كه مترجم آن شخصی به نام پاولوس پاول معروف به ایرانی Persa Paulusاست. پاول این خلاصه را به زبان سریانی و به نام «پیروز بخت خسرو، شاه شاهان، نیكترین مردان» تهیه كرده است. مترجم در آغاز كتاب نوشته است كه «اینك كه من این ارمغان حكیمانه را تقدیم شما كنم، جز آن نكردهام كه میوهای را كه از باغ شما چیدهام به پیشگاه شما تسلیم كنم». البته طبیعی است كه انوشیروان این دانشمندان را به اندازۀ خود یونانیان درك نمیكرد.
هنگامی كه در سال 530 میلادی به فرمان یوستینیان مدرسههای فلسفه بسته شدند و در سال 532 میلادی هفت فیلسوف فلوتینی (نوافلاتونی) به دربار ایران، كه برایشان به دربارِ دوستدارِ فیلسوفان شهرت داشت، آمدند، در شگفت ماندند كه دیدگاههای فلسفی آنان هیچ تاثیری بر شیوۀ زندگی انوشیروان نگذاشت. با این همه انوشیروان در قرارداد صلحی كه در سال 533 میلادی با رومیان بست، قید كرد كه فیلوفان در ایران و روم آزادی عمل داشته باشند. تا جایی كه اطلاع داریم این نخستین بار در تاریخ بشری است كه قراردادی رسمی میان دو امپراتوری مقید به آزادی تحرك دانشمندان میشود. از متن این پیمان میتوان در مقدمۀ گفتوگوی تمدنها استفاده كرد. نوافلاتونیان در ایران بنیانگذار مكتب فلسفی عارفانهای شدند كه نقش آن برای سدههای زیادی در مدنیت اسلامی قابل پیگیری است.
انوشیروان با پرسشهایی كه مطرح كرد نشان داد كه به حكمت دلبسته است. یكی از 7 فیلسوف پناهندۀ یونانی به نام پِریسكیانوس به پرسشهای انوشیروان پاسخ داده و از این پرسش و پاسخها كتابی فراهم كرده است. عنوان این كتاب چنین است: «حل مشكلات فلسفی پریسین كه خسرو، شاه ایران، طرح كرده است»، كه اصل یونانی آن از میان رفته و تنها ترجمۀ ناتمامی از آن به زبان لاتین، به شمارۀ 1314 در میان كتابهای خطی لاتینی كتابخانۀ سنژرمن پاریس نگهداری میشود.
اورانیوس، پزشك و فیلسوف سریانی معلم فلسفۀ انوشیروان بود. چنین بود كه فلسفۀ نوافلاطونی یا اشراقی در زمان انوشیروان پاگرفت و با تصرفاتی كه ایرانیان به تدریج در آن كردند خود صاحب آرایی ممتاز با مشربی جداگانه شدند. از این حكما در فلسفه اسلامی با نام «خسروانی» یا «پهلوانی» یاد میشود. سهروردی خودرا پیرو خسروانی معرفی میكند.
از ویژگیهای مهم حكمت اشراقی، آمیزش حكمت ایران باستان ]حكمت خسروانی[ و عرفان اسلامی است. سهروردی موفق شد، در حالی كه عارفی كاملاً اسلامی و مفسری عمیق از حقایق قرانی بود، در آسمان معرفت اسلامی حقایق رمزی و تمثیلی حكمت ایران باستان را مشاهده كند و به آن حیاتی نوین بخشد. به عبارت دیگر سهروردی توانست حكمت خسروانی را در افق معنوی اسلام جایگاهی رفیع ببخشد و در حیات عقلی و فكری ایرانیان، جایگاهی از برای آنچه كه از میراث ایرانی پیش از اسلام جنبۀ مثبت داشت به دست آورد.
ظاهراً در زمان انوشیروان رابطۀ فرهنگی نسبتاً خوبی نیز با هند وجود داشته است. فرهنگی بزرگمهر وزیر نیز، كه به مرور چهرهای اساطیری یافته و نامش در كنار نام انوشیروان میدرخشد، با هند ارتباط فرهنگی بزرگی داشته است. از نمونههای بسیار معروف این ارتباط فرهنگی میتوان به راه یافتن شطرنج به ایران و ترجمۀ كلیله و دمنه اشاره كرد.
از جمله كتابهایی كه در این زمان از هندی به فارسی ترجمه شدهاند، داستانی است بودایی كه از میان رفته است. مفاد این كتاب از پهلوی به عربی ترجمه شده است كه به «بلوهر و بوذاسف» مشهور است. از این كتاب معروف تر كلیلگ و دمنگ است. این كتاب را برزویۀ طبیب مروزی به پهلوی برگرداند و حكایتهایی چند بر آن افزود كه اغلب از دیگر ماخذهای هندی بودند.
بیشتر نویسندگان اسلامی به هنگام پرداختن به انوشیروان به گفتارهایی كوتاه و حكیمانهای نیز از او اشاره كردهاند. این گفتارهای اندرزگونه آنچنان فراوانند كه میتوان از مجموع آنها اندرزنامهای فراهم آورد. تشخیص اینكه آیا این گفتارها از شخص انوشیروان هستند دشوار است، اما وجود آنها نشان دهندۀ شخصیت انوشیروان از دید نویسندگان پس از اوست. در هر حال این اندرزها نشان از توجه انوشیروان به بیرون آمدن از قالب سنتی یك شاه دارد. رسالۀ كوچك اندرز خسرو كواتان كه اندرزهای خسرو پیش از مرگ به پسرش هرمز و به ملت خود است نیز نمایندۀ شخصیت انوشیروان است. داستان وامق و عذرا نیز كتابی است از زمان انوشیروان كه به قول دولتشاه سمرقندی فرزانگان آنرا تدوین كرده و به انوشیروان تقدیم كرده بودهاند. به این اعتبار انوشیروان در میان همۀ شاهان ایران از چهرهای ممتاز برخوردار است. از همین روی است كه باید به هنگام پرداختن شكلگیری مدنیت فرهنگی اسلام در آغاز كار، جایی هم برای نقش انوشیروان باز كرد.
نشانههایی در دست است كه دانشگاه جندی شاپور، كه در زمان شاپور اول بنیان گرفته و در زمان شاپور دوم قوت گرفته بود، در زمان انوشیروان رسماً تاسیس شده و شكل دانشگاهی به خود گرفته است. ظاهراً درونمایۀ ایجاد دانشكدۀ پزشكی جندی شاپور با بیمارستان منضمش از انوشیروان بود كه به قول ثعالبی مرغنی، پزشكانی رومی، هندی و پارسی در اختیار داشت. از پزشكان معروف از یوسف عیسوی، كه در سال 552 میلادی از سوی انوشیروان به ریاست عیسویان ایران گمارده شد.
پزشكان جندی شاپور با طبقهبندی بیماریها و داروهای شهرهای موطن، بر پایۀ پژوهشهایی تازه، چیزهایی بر آن افزودند و كتابهای تازهای تالیف كردند. همچنین پزشكان هندی آثاری از طب هندی به پهلوی ترجمه كردند كه این ترجمهها بعدها به عربی برگردانده شدند. بیمارستان (مارستان) جندی شاپور یكی از تاسیسات جانبی دانشكدۀ پزشكی بود كه به دستور انوشیروان ساخته شد. این بیمارستان حدود 300 سال فعال بود و در عصر اسلامی برای اعراب الگوی خوبی برای تاسیس بیمارستان بود.
همراه تحقیقات پزشكی به داروسازی نیز توجه میشد. به دستور انوشیروان در سال 550 میلادی همایشی پزشكی به ریاست جبرائیل درستبذ و با شركت پزشكان معروف آن عصر از آن میان السوفسطایی و اصحاب او و یوحنا برگزار شد و در آن دربارۀ مسائل پزشكی بحث و گفتگو شد. انوشیروان علاوه بر دانشكدۀ پزشكی، دانشكدهای نیز در فلسفه، حكمت و ریاضیات ونجوم در جندی شاپور تاسیس كرد كه با همتای خود در اسكندریه كوس برابری میزد.
از مقدمۀ شاهنامۀ بایسنقری میتوان برداشتی نیز از توجه زمان انوشیروان به ادب مكتوب داشت: در زمان یزدگرد از همۀ اخباری كه در عهد انوشیروان گرد آمده و در تاریخهای گوناگون در خزانه گردآمده بود فهرستی تهیه شد. به احتمال زیاد سرودها و افسانههای كهن نیز به روزگار خسرو اول گردآوری شدهاند و فردوسی شاهنامهرا بر اساس این سرودها و افسانهها سروده است.
این دستاوردهای مدنی و فرهنگی بزرگ است كه سپیدهدم اسلام در شكلگیری مدنیت اسلامی، كه اینك آهنگ پرداختن به آن را داریم، در زیرسازی مدنی جامعئ علمی سودمند افتادند. به ویژه همزیستی دانشمندان قلمروها و همچنین ملیتهای گوناگون در دانشگاه جندی شاپور و عادتی كه برای گفتوگو پدید آمده بود،
برای فروریزاندن دیوارهای حایل میان دانشمندانِ تفكرهای متفاوت كه اینك میبایستی در جهان بسیار كستردۀ اسلام در كنار یكدیگر كار میكردند، شایستهترین و ارجمندترین میراث ایرانیان بود. البته به مكتب اسكندریه نیز باید ارج نهاد. تا این زمان كه هزار سال از تشكیل شاهنشاهی ایران كذشته بود، خبری دربارۀ موقعیت اندیشه و دانش نمیشنویم.
دنباله دارد
--
پرویز رجبی
parviz.rajabi@gmail.com
parvizrajabi.blogspot.com
parvizrajabi.ir