پیام استاد
پیام استاد دربارۀ برداشت زرتشت از کیهان
 
 
درود.

مي بخشيد كه در پاسخ نويسي ديرآمدگي دارم. ده روزي در سفر بودم و نتوانستم بنويسم.

*

در يسنه 44، زرتشت، بينش و برداشت خود از كيهان و هستي و سامان آنها با شيوه اي ابتكاري و درواقع فيلسوفانه، به صورت پرسشهايي بيان مي دارد كه جاي چون و چرا و چالش بسيار در آنها هست.

برداشت شما از درون مايه ي اين يسنه، درست است و آن آقاي نظردهنده، ايراد نيشغولي گرفته است. او به من هم تاخته است كه چرا گفته ام رزتشت نه پيامبر و شريعت گذار؛ بلكه انديشه ورز و فيلسوف است. مي گويم چه دليلي بر اين امر، استوارتر از اين كه در سراسر گاهان، هيچ نشاني از حكم گذاري و فتوا و كن و مكن هاي شربعتمدارانه ديده نمي شود و همواره كوشش براي شناخت و راه يابي به هزارتوهاي رازآميز جهان درون ِ انسان و جهان ِ پيرامون ِ اوست كه جلوه دارد و پايه ي ساختاري ي سخن آن فرزانه بر شك ورزيدن و انديشيدن هميشگي و پرهيز از درنگ در قطع و يقين است؟

بيهوده نيست كه در فرهنگ فلسفي ي آكسفورد، زرتشت كهن ترين فيلسوف جهان خوانده شده است. غربي ي ِ يوناني مآب، به آساني چنين سخني را نمي گويد.

*

از روي يسنه 44 نمي توان بدين نتيجه رسيد كه زرتشت، كروي بودن ِ زمين و گردش آن بر گرد ِ خورشيد را به قطع و يقين دريافته بوده است؛ امّا اين قدر هست كه او در راستاي ِ انديشيدن به احتمال ِ چنين امري گام مي زده و همين، براي روزگار ِ او دريافتي بزرگ و شگفت به شمار مي آمده است.

*

در اوستاي پسين (/نو) -- گرچه ربط چنداني با گاهان ندارد -- نشانه هاي روشن تري از رويكرد به كروي بودن ِ زمين، به چشم مي خورد. از آن جمله، در بند 95 مهريشت، در وصف ِ ايزد مهر مي خوانيم:

" ... آن كه پس از فرورفتن ِ خورشيد، به فراخناي زمين پاي نهد. هر دو پايانه ي اين زمين ِ پهناور ِ گويْ سان ِ دورْكرانه را بپساود و آنچه را در ميان ِ زمين و آسمان است، بنگرد..."

(اوستا، كهن ترين متن ها و سرودهاي ِ ايراني، ج 1، ص 376)

*

در جايي از گفتارتان درباره ي فرهنگهاي ايراني و اروپايي، از پندار نيك در آموزه ي گاهاني سخن گفته ايد. امّا هومَتَ ي اوستايي به معني ي ِ انديشه ي نيك است و نه پندار  ِ(وَهْم / توهّم) ِ نيك كه شهرتي عام و ناروا دارد.    ِ


بدرود.

جليل
http://www.iranshenakht.blogspot.com



--
پرویز رجبی
parviz.rajabi@gmail.com
parvizrajabi.blogspot.com
parvizrajabi.ir