پاسخ به چند پیام


 

احوال ملک فلک

و احوال ملک دارا

 

با سلام بر استاد جلیل دوستخواه

من، نظر به مهری درونی که به جوانان دارم، آهنگ آنرا داشتم که پس از برقراری آرامش وارد میدان شوم. تا مبادا جوانی پاکدل ولی احساساتی را بیشتر آزار دهم. اما پیامی که امروز از استاد دوستخواه دریافت کردم، فیلترشکن بود!

ببینیم من چه نوشته بودم که سبب انگیختن این جوان عصبی شده است:

 

علاوه بر جهان فروهری زرتشت‌، تامل او در ساختمان افلاك نیز با روحیۀ یونانیان سازگاری داشت‌. در یسنا 44 با پرسش خود از اهورمزدا، ضمن نشان دادن شگفت زدگی خود در برابر آفرینش‌، برداشت خود از اهورمزدا را اعلان می‌كند:

[اگر تو نه‌، پس‌] كیست كه به خورشید و ستارگان راه [گردش و چرخش‌] بخشیده است‌؟ به نیروی چه كسی ماه بالا می‌آید و دوباره می‌كاهد؟ چه كسی زمین را نگه داشته و مانع فرو افتادن سپهر شده است‌؟ كیست كه آب و گیاه را آفریده است و به باد و ابر تندی و تیزی داده است‌؟ آفریدگار منش نیك كیست‌؟ [اگر تو نه‌، پس‌] كدام استاد روشنایی و تاریكی و خواب و بیداری را آفریده است‌؟ چه كسی بامداد و نیمروز و شب را به وجود آورده است تا فرزانگان را عهد و پیمان در یاد بماند؟

 این بخش از یسنا 44 به راستی شگفت انگیز است‌. آیا زرتشت آگاه به گردش و چرخش ستارگان بوده ویا به امكان وجود چنین گردش و چرخشی می‌اندیشیده است‌؟ آیا این‌كه او می‌پرسد: «چه كسی زمین را نگه داشته و مانع فروافتادن سپهر شده است‌»، بدان معنی نیست كه زرتشت و زمان او با كروی بودن اختران و اباختران آشنا بوده‌اند؟ در فروردین یشت‌، كه یكی از كهن‌ترین یشت‌ها است‌، می‌خوانیم‌، به یاری فروهرهاست كه خورشید و ماه و ستارگان راه می‌پیمایند ]می‌چرخند[. متاسفانه با رخنۀ مسیحیت به اروپا حركت جهان‌بینی زرتشت متوقف ماند و اروپا به نام دین به كام جهل و نادانی بی‌كرانه‌ای افتاد كه شاخص قرون وسطای سیاه است‌. محكومیت گالیله در سال 1642 به دستور شخص پاپ به گناه اعتقاد او بر كروی بودن جهان یكی از دستاوردهای این نادانی بی‌كران است‌.

به این ترتیب با یكی دیگر از كفه‌های ترازوی هزار كفه آشنا شدیم‌. این كفه كفه‌های دیگری را نیز در طیف خود دارد، كه بی‌توجهی به آن‌ها به دشواری هر نوعی از گفت‌وگوی مدنی می‌انجامد.

 

من در این نوشته پرسیده ام:

آیا زرتشت آگاه به گردش و چرخش ستارگان بوده ویا به امكان وجود چنین گردش و چرخشی می‌اندیشیده است‌؟

من به خاطر شناختی که از دانش خودم دارم، به شهادت تقریبا همۀ خوانندگان و همکارانم، هرگز حجت را در برداشت‌های خودم تمام نمی بینم. از این روی اینک می‌پرسم، مگر طرح یک سؤال، تمام دیدن حجت برای موضوع آن سؤال است؟ آیا گناه است که پرسیده‌ام که  زرتشت چنین فکر می‌کرده است یا نه؟

بیش از چند روز است که تحت فشارم که چرا سؤالم را پس نمی‌گیرم و پوزش نمی‌طلبم!!

به دوستان باید گفت، در حالی که ما برای یافتن تاریخ تولد بشری مانند زرتشت گاهی در زمانی چهارهزار ساله سرگردانیم، چگونه می‌توانیم ادعا کنیم که او الا و بالله می‌دانسته که احوال ملک افلاک چون است. آن هم در حالی که در احوال ملک دارایش سخت مانده‌ایم! و در حالی از ده گات‌ها  (یا گاهان) که خوانده‌ام، به سبب دشواری زبان، دو ترجمه را مانند هم ندیده‌ام و دست آخر برآن شده‌ام که ترجمۀ زیبای استاد دوستخواه را «مفاتیح» خودم کنم، تا دست کم از دشواری در فهم موضوع بکاهم.

و به دوستان باید بگویم که ما هنوز به کمک شاخ شکستۀ بزی بر سفالی شکسته در حال یافتن تاریخ ایران باستان هستیم و هنوز زود است که ادعا کنیم که دندان‌های زرتشت را شمرده‌ایم و یا استخوان ترقوۀ او را یافته‌ایم!

اشاره‌های دوست نازنیم غیاث‌آبادی از لونی دیگر بودند و قبول. پیداست که سطح بحث هم متفاوت است و فاصله‌ای چند هزار ساله با یکدیگر دارند. اما در مجموع بدون عدول از پرسشم نظر غیاث‌آبادی را می‌پذیرم.

 

من از همۀ آن‌هایی که در این چند روز درگیر پرسشی بی‌آزار از سوی من بوده‌اند پوزش می‌طلبم و اگر متهم به شاهدبازی نشوم، روی ماه جوانی را می‌بوسم که لابد از سر دغدغه نگران بوده است.

و خوشحالم که جوانان ما می توانند برای ناموس و حرمت تاریخ خود انگیخته شوند.

 

با فروتنی

پرویز رجبی


--
پرویز رجبی
parviz.rajabi@gmail.com
parvizrajabi.blogspot.com
parvizrajabi.ir