پاسخ به نامۀ دوست

پاسخ به نامۀ استاد جلیل دوستخواه

استاد جلیل دوستخواه دربارۀ مقاله ای که در پیوند با هرودت دریافت کرده بودند، ضمن اخوال پرسی، نظر این شاگرد کوچک را خواسته بودند.

 

سلام استاد گرامی

دکتر دوستخواه نازنین

مدتی است که علاوه بر گرفتاری‌های شخصی، سخت درگیر نوشتن سده‌های گمشده هستم و از این روی وبلاگم بی‌صاحب افتاده است! هم اکنون مغول‌ها سرگرمم کرده‌اند.

اما دربارۀ مقالۀ پیوست: شاید شما هم دیده‌اید که من برای اینکه بفهمم میمون چه شکل و شمایلی دارد، رفتن بیش از یکی دو بار را به باغ وحش شایسته نمی‌دانم! من در نوشته‌هایم همواره هرودت را به خاطر کار بزرگش ستوده‌ام. اما نه اینکه او را درست‌نویسی (نه دروغگویی) تمام‌عیار بدانم. توجه داشته‌ام که تاریخ نویسی در روزگار معروف به کلاسیک کم و بیش عاری از نادرستی نبوده است. چه در بیرون از ایران و چه در درون. و سوگند که هنوز در ایران خودمان مورخی درست‌نویس‌تر از هرودت نیافته‌ام. برای نمونه نگاه کنید به طبری که بخش بزرگی از نوشته‌اش ورای نادرستی است. و برای یافتن نادرستی‌ها نیازی به آشنا بودن با تاریخ نیست. کافی است که اندکی به اندیشۀ منطقی و درست تن بدهیم.

با این همه به همۀ مورخان دوره‌های گذشته با مهر می‌نگرم و برای هیچ‌یک چماقی زهرآگین ندارم. و وام‌دارم که اگر همین به اصطلاح «نادرست‌نویسان (که دروغگو خوانده می‌شوند)» نمی‌بودند، هم‌اکنون ما همین اندک شناخت را هم از تاریخ میهنمان که ظاهرا همه کشته و مرده‌اش هستیم، نمی‌داشتیم...

و این اشاره باری دیگر جا دارد که اگر ما به روزگار هخامنشیان می‌بالیم، بیشتر این بالندگی با تکیه بر کتاب ارجمند هرودت است. بیش از این جایز نیست که کودک‌وار و خود دست به سیاه و سپید نزده، چماق بر سر مورخان بیگانه بکوبیم...

دربارۀ شمار نیروهای رزمی نیز باید بپذیریم که نویسندگان کلاسیک با «عدد» سختگیر نبوده‌اند و بیشتر به درشت‌نمایی گرایش داشته‌اند. درشگفتم که چرا این نگرانی‌ها دربارۀ گزارش‌های مورخان ایرانی وجود ندارد. و چرا سن شاهان پیشدادی و کیانی ده‌ها مورخ معترض هرودت را باخود مشغول نکرده است.

واقعیت این است که گاهی مورخان و یا دست به قلمان ما چنان شیفته و دلباخته به صحنه‌هایی از تاریخ می‌نگرند که می‌توانی اینان را خبرنگاران بی‌سیم و دوربین به دست دلدادۀ تاریخ بپنداری!.. 

غصه می‌خورم برای این همه دلدادگی که هرز می‌رود... و غصه می‌خورم از خاکی که بر سر میهن کسانی که خاک را به نظر کیمیا می‌کنند پاشیده می‌شود. و غصه می‌خورم که می‌بینم، پرداختن به تاریخ باستان به نوعی «خودارضاعی جنسی» تبدیل شده است.

با فروتنی پرویز رجبی


--
پرویز رجبی
parviz.rajabi@gmail.com
parvizrajabi.blogspot.com
parvizrajabi.ir