دوستان گرامی
یک ماه است که بیمار و بستری هستم و ناتوان از نوشتتن. حتی قادر به پاسخ دادن به پیامهای محبت آمیز نوروزی نیستم.
--
پرویز رجبی
parviz.rajabi@gmail.com
parvizrajabi.blogspot.com
parvizrajabi.ir
دوستان گرامی
یک ماه است که بیمار و بستری هستم و ناتوان از نوشتتن. حتی قادر به پاسخ دادن به پیامهای محبت آمیز نوروزی نیستم.
وای اگر تابستان پاییزدار شود!
به اشک من مخند
این اشک حاصل خندۀ غیر است
به شکوه خودت ببال
که هم میگریاند و هم میخنداند
از حالت به من بگو!
من نگران راههایی هستم
که به قصبۀ غنوده در کنار کهکشان منتهی میشوند
نکند خرمالو دیگر بار ندهد
و گنجشکها ماتم تابستان پاییزدار را بگیرند!
11 اسفند 88
تو غافل بودی!
وقتی که پیشانی فاخرت مرا تصرف میکرد
تو غافل بودی
وقتی که دستهایت برایم ترانه میسرودند
تو غافل بودی
وقتی که در قصبۀ کنار چشمهایت میغنودم
تو غافل بودی
چشمهایت میگفتند و من میشنبدم
و تو غافل بودی
وقتی که به جانت تکیه میدادم
تو غافل بودی که بازویم ربوده میشود
وقتی که خندههایت میشکفتند
تو غافل بودی که جاودانگی را در من باردار میکنی
حالا که تو حضور نداری
من به هیچ غفلتی عادت نمیسپارم
17 اسفند 88