پی نوشت

باران شُرطه!

 

رخت بوسه باید از تن کند

و قناعت کرد به گذر بوسه‌های همراه نسیم

و  به شعار هزاران چاوش سوار

 

معجزۀ به بار نشستن خرمالو در گوشه‌ای

کفایت نمی‌کند آرزوهای عقیم را

پوشه‌ای دیگر باید بر تن کرد

و خلوتی باید جست در بیابان‌ خاطره‌ها

 

نشسته بر سنگی به بزرگی مدرسه‌هایم

دلبستۀ بارشی غریبم

تا بشویم هرچه ملال را

دیگر امیدی نیست به توان ذخیرۀ اشکم

 بارانی شرطه باید دیدار آشنا را

حتی در خیل خیال

نشسته بر سنگی استوار

 

شاید عندلیبان هم دروغ بگویند

در گذر نسیم

و دربیابان بی‌کس افتاده

بادا باد!

 

26 خرداد 89


--
پرویز رجبی
parviz.rajabi@gmail.com
parvizrajabi.blogspot.com
parvizrajabi.ir