یار دبستانی!
نگاهت را میفرستی خودت نمیآیی
صدایت میآید از خودت خبری نیست
نفست نسیم را از سکه میاندازد
اما از کدام سو نمیدانم
امان از نگاهت، از صدایت و از نفست
که امانم نمیدهند
دیشب منتظر یار دبستانیم بودم
نیامد
به نگاهت گفتم
نشنید
به صدایت نگاه کردم
ندید
پیامم را به نفست میسپارم
شاید همدوش نسیم
یار دبستانیم را خبر کند
23 مرداد 89
--
پرویز رجبی
parviz.rajabi@gmail.com
parvizrajabi.blogspot.com
parvizrajabi.ir