مثنوی هفتاد من!
بیدون دلتنگی
اما از سر احتیاط
دیروز بقیۀ دلم را شکستم
از کنارم که میگذری
مراقب خلالها باش
مبادا پایت را جای دلم بگذاری!
امروز دست نگاهم را هم از توقع کوتاه کردم
پنجرهام را هم سپردم به باران
به یار دبستانیم
همین دیوار رو به روی همیشگی کفایتم میکند
با همیشگیهای منقرض
و پنجرههای محرم بیشمار
فردا شاید روز دیگری باشد
با هوایی صاف
یا غباری محلی
هردو را تجربه کردهام
پس اتفاق تازهای نخواهد افتاد
در آن دورها خبری دست اول را در راه میبینم
وقتی که به من برسد
امکان مشت کردنش را نخواهم داست
یادشان بخیر
روزهایی که مشتم استعداد سنجیدن نرمی خرمالو را داشت
15 آذر 89
--
پرویز رجبی
parviz.rajabi@gmail.com
parvizrajabi.blogspot.com
parvizrajabi.ir