دیوارنوشت ها

عادت!

 

خیلی خیلی آشکار است

نگاهی نهفته در پنجره‌ام

 

باران

یار دبستانیم

می‌شوید گاهی

ابریشم چشمانت نتند بر تنت

و ارتفاع حضورت

 

شیشه هم که شکست

در ساحل امواج نگاهت متوقف شد

با متانت

 

از دست من اما

کاری ساخته نیست تا قیامت

تو ولی به قیامت کردن ادامه بده

پنجره‌ام مثل همیشه میزبان است

نگران تب و تاب من هم نباش

عادت دارم به این رفیق بی‌نقاب

من در همین چندقدمی هستم

فقط قدم‌های روزگار است

که گاهی کوتاهند و گاهی پرشتاب

 

9 دی 89


--
پرویز رجبی
parviz.rajabi@gmail.com
parvizrajabi.blogspot.com
parvizrajabi.ir