پاسخ
آقای محمود خان گرامی
مسئله شیوه نگارش همیشه برایم بحثی جالب بوده است. شاید بخاطر بی‌پایان بودن آن و نیز اینکه خود همیشه با آن درگیر هستم. خوشحالم که به لطف آقای دکتر رجبی و شما وارد این چاه «ویـل» شده‌ایم.
من به درست یا به غلط تصور میکنم که نویسنده حق دارد از میان شیوه‌های نگارشی گذشتگان (تا آنجا که موجب بدفهمی خواننده نشود) اقتباس کند، اما حق ندارد برای خود شیوه نگارش اختراع کند. دلیل آن نیز واضح است. چون خط و زبان متعلق به کسی نیست و ملک همگان است. تصرف در آن نیز می‌باید با رضایت همگان باشد و یک نویسنده حداکثر می‌تواند که شیوه مورد نظر خود را تنها پیشنهاد دهد و نه اینکه بکار بندد. به تجربه هم دیده ایم که افکار عمومی در برابر چنین کارهایی می‌ایستند و با رویگردانی از آن اثر به نویسنده اعتراض می‌کنند. نمونه آن، انتشار نسخه‌ای از دیوان حافظ است که مصحح بخود اجازه داده بود بگونه مضحکی واژه‌ها را به اینگونه بنویسد: هافز، اشغ، مترب، سلتان، غمر و غیره
بجز این بر این باورم که گویا روش برخی نشریات و ناشران که برای خود رسم‌الخط واحد ترتیب می‌دهند، کاری نادرست‌تر است. چرا که بدیهی است این نویسنده و اهل قلم است که می‌باید رسم الخط داشته باشد و نه ناشر و نشریه که تنها منتشر کننده آن هستند.
از سوی دیگر تصور میکنم که چنین نوآوری‌هایی می‌باید منحصر به واژه‌هایی باشد که موجب بدفهمی میشود. مثلا افزودن حرف اضافه ی به آخر کلمه (مثلا خانه‌ی بجای خانۀ) هیچ سودی ندارد چرا که شکل معمول آن هیچ دشواری خاصی ایجاد نکرده است تا نیاز به تغییر داشته باشد.
اما در باره افزودن حرف لاتینی بدل از آوا در پایان کلمه با فاصله و بدون خط تیره، به نظرم کاری نادرست می‌اید. چرا که در قاعده همگانی، فاصله نشان دهنده واژه‌ای جداگانه است و در اینجا این را نشان نمیدهد که حرف افزوده شده، تنها آوای پایانی واژه پیشین است.
غیاث آبادی

Labels: , ,