پاسخ به دوست

یادداشت مسعود لقمان:


استاد گرامی درود

دوستی به نام بهرام ساسانی برای شما چنین کامنتی در وبلاگ من گذاشته اند:

« با سخنان جناب استاد رجبی موافقم. حرف دل من بود ولی به نظرم استاد دست پیش را گرفته است. به نظرم این نقدها به خود استاد بیش از هر کس دیگری وارد است. خود استاد کدام نظریه بدیعی را داده است؟ کجا از سخنان غربی ها سرپیچی کرده است؟ چه چیز جدیدی جز همانها که آلمانیها به او آموختند را گفته است؟ کجا و در چه موضعی از فرهنگ ایران حمایت کرده است؟ همو نبود که خشایارشا را به نقد گرفته و حمله او را همگام با یونانیها محکوم کرد؟ همو که هخامنشیان را سرکوبگر و دیکتاتور و ستمگر دانسته و داریوش بزرگ را به جنایت متهم کرد. همو که حتا به کوروش بزرگ نیز رحم نکرده و او را اشغالگر بابل نامید!!!!! چیزی که هیچ غربی نگفته است. استاد همه حرفهایتان درست ولی اینها را خطاب به خودتان بگویید. یک خواننده نوشتارهای گوهربار استاد رجبی».

خواهشمندم اگر امکان دارد پاسخی به نقد او بدهید تا در روزنامک بگذارم.

شادزیوید

مسعود


پاسخ:


سلامی گرم به آقای بهرام ساسانی

خشنودم که شما نوشتۀ مرا خوانده اید و نسبت به آن بی تفاوت نبوده اید. با فروتنی بسیار، باید بگویم که نیاید آن روزی که بنده مدعی بدعت بشوم. پس حق با شماست و من هیچ نظریۀ بدیعی ندارم.

کتابی دارم به نام «ترازوی هزار کفه» که در آن (بیش از 500 صفحه) کوشیده ام، بی ادعا، تنها به سواد ریشه ها نزدیک شوم.

آقای ساسانی من در همۀ رویکردهایم به باستان نگاران آلمانی و مغربی تنها سخنانی را پذیرفته ام که پذیرفتنی بوده اند و در نگارش تاریخ ایران نگران رویدادهایی بوده ام که در آن ها به کرامت انسانی بی اعتنایی شده است و سوگند که همواره خودی و بیگانه را به یک چشم دیده ام.

بخشی از نوشتۀ شما را دوباره بخوانیم:

«کجا از سخنان غربی ها سرپیچی کرده است؟ چه چیز جدیدی جز همانها که آلمانیها به او آموختند را گفته است؟ کجا و در چه موضعی از فرهنگ ایران حمایت کرده است؟ همو نبود که خشایارشا را به نقد گرفته و حمله او را همگام با یونانیها محکوم کرد؟ همو که هخامنشیان را سرکوبگر و دیکتاتور و ستمگر دانسته و داریوش بزرگ را به جنایت متهم کرد. همو که حتا به کوروش بزرگ نیز رحم نکرده و او را اشغالگر بابل نامید!!!!! چیزی که هیچ غربی نگفته است».

ببینید! هم مرا متهم به سرپیچی نکردن ار سخنان غربی ها کرده اید و هم نوشته اید که چیزهایی می نویسم که هیچ غربی نگفته است!

اما مایلم که بگویید که من در کجا هخامنشیان را ستمگر دانسته ام و داریوش را به جنایت متهم کرده ام، اگر جنایتی آشکار روی نداده است!

چرا باید حمۀ خشیارشا به یونان محکوم نشود. هیچ فکر کرده اید که در این صورت باید حملۀ اسکند را هم محکوم نمی کردم؟!

با این همه خواهم کوشید به سخنان شما و برخی دیگر بی اعتنا نباشم و خود را اصلاح کنم، تا مبادا به تاریخ با چشم خودی و بیگانه بنگرم. تنها یک خواهش دارم: بکوشیم که نگاه مورخ را در حدود 2400 صفحه از نوشتۀ او بیابیم و نه در دو جملۀ بی پس و پیش. همچنین پیشنهاد می کنم که پیشگفتار هزاره های گمشده را بامهر بخوانید!

سپاسگزار شما

با فروتنی

پرویز رجبی

pp

Labels: