پیامی از سر بزرگواری به من

نظری دیگر دربارۀ نوشته های من

 

من شیفتۀ آزادی بیان هستیم.

بنا براین پیداست هنگامی که کسی نقد تندی دربارۀ نوشته های من دارد، به حرمت قلم سوگند که با میل می خوانمش تا شاید چیزی بیاموزم. ستایش ها کم تر از نقدهای تند سودمند می افتند. اما دلم می خواهد اگر خواننده ای مرا متهم به سرقت می کند، با اندکی صرف وقت شاهد بیاورد تا بیشتر بیاموزم.

کسی که احیانا مرا متهم به سرقت از بنیاد نیشابور می کند، آیا می داند که این بنیاد برنامۀ کاری دیگری دارد و من برنامه ای دیگر و آیا می داند که آیا جناب آقای استاد جنیدی هم چنین نظری دارند یا نه؟

خواننده ای پیام زیر را برایم فرستاده است:

 

« با درود. جناب رجبی امیدوارم به ژرفنای این نوشته ی کوتاه پی ببرید و از سطحی نگری دوری جویید.میبینم فهرست بلند بالایی از کتابهای شما وجود دارد. در چندی کتابها سخنی نیست اما در چونی انها سخن فراوان هست. بیاد داشته باشید تاریخ نگاری زمانی به ارزش تبدیل میشود که با یک ارمان و اماج ویژه درامیخته شده باشد, یک چیز تازه به میان بیاورد. اما شوروبختانه این نوشته های شما سراسر تکرار سخنان پیشینیان است که به ریختی دیگر آورده شده. امروز تاریخ نگاری این نیست. تاریخ نگاری اینچنینی را میتوان به دست رایانه های سپرد. با یک برنامه نویسی تقریبا سنگین میتوان رایانه را واداشت که با بررسی همه ی داده ها و کتاب ها و نوشته های پیشینیان آنها را نخست دسته بندی کرده و سپس نتیجه گیری هم کند ان هم به ریختی هوشمندانه! این گونه تاریخ نگاری ارزشی ندارد, سنی از شما گذشته به هوش باشید و به پرسمان های دیگر بپردازید تا دریابید ارزش چیست. بازیچه ی دست کسانی که نوشته های بنیاد نیشابور رادزدیده اند عمری و هم اکنون به انگیزه ی داشتن شمار بیشتر کتاب مصاحبه های خود را نیز به ریخت کتاب در می اورند شده اید. پیروز باشید. »

 

با سپاس از این خوانندۀ گرامی در انتظار راهنمایی های بیشتر ایشان هستم.

از جناب آقای استاد جنیدی پوزش می طلبم که پایشان را بی اطلاع ایشان به میان کشیم. حتما خواهندم بخشید.

 

با فروتنی

پرویز رجبی



Labels: ,